تبليغات سياسي 1
عوامل مؤثر در افزايش تاثير پيام : 1- منبع پيام 2- ماهيت پيام 3- ويژگي مخاطبان
1- منبع پيام يا ارتباط گر : كسي كه آغازگر ارتباط و فرستنده پيام است .
ويژگيهاي منبع پيام يا ارتباط گر : 1- جذابيت ارتباط گر 2- اعتبار منبع 3- قدرت ارتباط گر
الف ) جذابيت ارتباط گر : به 3 صورت امكان پذير است و ممكن ميباشد : 1- همانندي و مشابهت 2- آشنائي 3- محبوبيت .
- همانندي و مشابهت ميتواند بصورت فكري و ايدئولوژي ، جنسيت ، صميميت ، شغل ، تحصيلات و غيره وجود داشته باشد .
- آشنائي و چهره شناخته شده نيز از انواع جذابيت است . معمولا افراد بيشتر تحت تاثير چهره هاي آشنا ، مشهور و سرشناس قرار ميگيرند و هرچه اين شهرت و آشنائي بيشتر باشد و مثبت تر ؛ تأثير پذيري بيشتر است .
- محبوبيت ، گاهي در مسائل سياسي بيشتر به چشم مي خورد . ايجاد محبوبيت در جذب و تاثير ارتباط مؤثر است و به خاطر همين محبوبيت مردم به حرف هاي وي توجه دارند و اين شخص نيز به اهداف خود مي رسد .
ب) اعتبار منبع : منبع پيام بايد معتبر باشد كه اين اعتبار خود به عواملي چون : ظاهر و تخصص فرد و نيز قابل اعتماد بودن وي بستگي دارد .
ج) قدرت : براي كنترل و اداره كردن به قدرت نياز است . آنكه در رأس كاري قرار دارد ، خواه ناخواه اين قدرت را دارد . قدرت باعث تأثيرگذاري بيشتر ميشود ، مثل قدرت پدر در خانواده يا قدرت صدور بخشنامه و دستورالعمل در ادارات و سازمان ها . اين تأثير پذيري با زور و اجبار و يا ميل و رغبت انجام ميگردد .بايد توجه داشت در هر محيطي قدرتي وجود دارد كه محيط را در كنترل خود دارد . ژاك الول جامعه شناس فرانسوي معتقد است : " مبلغ تكنسين جامعه است " كنترل كننده جامعه است .
2- ماهيت پيام :
ماهيت پيام در 3 وضعيت قابل بررسي است :
الف ) ساختار پيام ب) كشش يا جاذبه پيام ج) سبك پيام
الف ) ساختار پيام : ساختار پيام بايد : 1- روشن و گويا باشد ؛ يعني اينكه پيام مبهم نباشد تا مخاطب در سطوح مختلف معلومات ، دانش و جايگاه اجتماعي بتواند پيام را دريافت كند 2- در ارسال پيام دقت كند كه ابتدا پيام خوب را رائه دهد و سپس پيام بد را 3- پيام ارسالي بايد دوسويه باشد زيرا پيام هاي يكسويه حالت آمرانه و خشن دارند و باعث واكنش تند و منفي مخاطب مي شود .
ب) سبك پيام : سبك پيام در نحوه ارائه پيام تاثير گذار است و اين سبك بايد روشن گويا و قابل فهم و حتي المقدور ماندگار باشد مثل كاريكاتور .
پيام بايد روشن باشد ؛ يعني قابل فهم باشد و نيازي به پيش زمينه هاي فكري نداشته باشد بويژه براي عامه و مخاطباني كه در هر سطح تحصيلي و سني كه هستند قابل درك باشد .
تـــكرار باعث يادگـــيري بيشتر مي شود اما تــكرار زياد باعث " بازپس زدگي " و به اصطلاح " بوم رنگ " را ايجاد ميكند .
ج ) كشش يا جاذبه پيام : پيام بايد در زمان مناسب و به خوبي ارائه شود تا باعث جذابيت و كشش در مخاطب شود . جذابيت پيام به چند صورت امكان پذير است :
تهديد آميز بودن پيام : گاهي اوقات بر حسب مورد ، ترس و تهديد در پيام باعث كشش و جذابيت ميشود مثل پيام هاي ترساننده از بيماري ايدز يا اعتياد و يا امراض ديگر .
منطق و عقلانيت در پيام : هر چه پيام منطقي تر و عقلاني تر باشد ، جذابيت بيشتري دارد .
سادگي و صراحت در پيام : صراحت و سادگي پيام جذابيت پيام را افزايش ميدهد .
تحريك كنندگي : پيام هايي كه احساسات افراد را برانگيخته و تحريك نمايد جذاب نيز ميباشند .
3 – ويژگي مخاطبان :
فرستندگان پيام بر اساس تأثير بيشتر پيام بايد ويژگيهاي مخاطبان را در نظر بگيرند .
برخي از ويژگيهاي پيام عبارتند از : الف - جنسيت ب - عزت نفس ج - تجربه پيشين .
الف ) جنسيت : دانيل لرنر و ساندرا در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدند كه تاثير پيام بر روي خانم ها بسته به جامعه و طرز تفكري كه در جامععه غالب است و نحوه تربيت و نگاه خانواده و ... بيشتر است . زيرا زن ها بيشتر از مرد ها احساسي هستند و لذا زودتر تحت تأثير قرار ميگيرند .
ب) عزت نفس : خيلي ها معتقدند كه ؛ آدم ها با توجه به طرز فكر ي كه دارند و باورو ايماني كه به خود و انديشه خود دارند و با استدلالهاي خودشان فكرشان درست تر ، عقلاني تر و بهتر است ، تصميم گيري و عمل ميكنند . كساني كه عزت نفس بالايي دارند چون فكر ميكنند ، و در واقع به موضوعات با تامل و انديشه برخورد ميكنند لذا كمتر تحت تأثير قرار ميگيرند و البته كمتر هم تغيير رأي مي دهند . لذا پيامهاي ارسالي براي اين افراد بايد مستدل و منطقي باشند .
ج) تجربه پيشين : افراد بسته به محيط هايي كه بزرگ شده اند و تجربه اندوخته اند در دريافت پيام متفاوت عمل ميكنند . تجربه پيشين افراديكه در محيط هاي پر سر و صدا بزرگ شده اند نسبت به آنها كه در محيطي آرام رشد كرده اند ؛ اخلاق و رفتار متفاوت تري دارند و در برابر پيام عكس العمل مختلف نشان مي دهند . لذا بايد در ارسال پيام ، تجربه پيشين افراد را در گروههاي متفاوت مد نظر قرار داد .
۱۳۸۷ دی ۲۶, پنجشنبه
۱۳۸۷ دی ۱۲, پنجشنبه
بسم الله الرحمن الرحيم
انَّ هذا لَهُوَ البَلاءُ المبين (106) و فديناه بذبح عظيم (107)
و تركنا عليه في الآخرين (108) سلام علي ابراهيم (109)
( قرآن كريم - سوره صافات )
آن روز در جام شفق مل كرد خورشيد برخشك چوب نيزه ها گل كرد خورشيد
شيد و شفق را چون صدف در آب ديدم خورشيد را بر نيزه گوئي خواب ديدم
خورشيد را بر نيزه ؟! آري،اين چنين است خورشيد را بر نيزه ديدن سهمگين است
انَّ هذا لَهُوَ البَلاءُ المبين (106) و فديناه بذبح عظيم (107)
و تركنا عليه في الآخرين (108) سلام علي ابراهيم (109)
( قرآن كريم - سوره صافات )
آن روز در جام شفق مل كرد خورشيد برخشك چوب نيزه ها گل كرد خورشيد
شيد و شفق را چون صدف در آب ديدم خورشيد را بر نيزه گوئي خواب ديدم
خورشيد را بر نيزه ؟! آري،اين چنين است خورشيد را بر نيزه ديدن سهمگين است
عاشورا ؛ چكيده تاريخ همه عصرها ، تصوير رنج همه مظلومان ، راز كهن هستي ، تجلي بندگي و دلدادگي ، ، سرزمين حضور ، دشت اخلاص ، نمايش ايمان ، ملكوت حسين ، سكوي پرواز ، رهيدن انسان ... كربلا ؛ بلاد عشق و حسين خورشيدي از بطن همه خورشيدها ، چوپاني از سلاله همه چوپان هاي " اغنام الله " ، عاصي و شوريده بر طاغوت و طاغوت ؛ طاعون همه ملت ها .
حسين كهكشان شرف ، غيرت و حرمت ، نوري در همه قلب ها ، فوران خوني در سرزمين عصمت ، مهر فروزان عشق بر وسعت سبزه زار هاي كرامت . حسين هفت آسمان دوست داشتن ف هفت اقليم عشق ....
در روزگاري كه بدي لباس نيكي پوشيده و فرعونيان ، تتن پوش پيامبر به تن كرده اند و روحانيان حكومت ، بنگاه معاملات مسكن در بهشت گشوده اند و دنيا را به نفع خلافتِ كارگردانان توطئه قتل پيامبر ؛ ابوجهل و ابوسفيان و ابولهب كه اينك بر جايگاه پيامبر تكيه زده اند و كاخ هاي سبز لذت بنا كرده اند ، توجيه و تبليغ ميكنند و مذلت و بدبختي و ستم زدگي ملت را جبر خداوندي خوانده و لاي لاي خوش تسليم و خواب زدگي را در گوش هاي خفته خلق زمزمه ميكنند و قصه مرگ و نااميدي را به شب نشسته اند .
حاكمان جور و ستم و استبداد ، نشئه از قدرت خويش و جهل عوام - كلأنعام – به نام دين و به نام الله ، به غارت مردم چنگ زده اند و براي ارضاء اميال پس دنيوي شان به بسط و گسترش قلمرو حاكميت خود به هر سو لشكر ميكشند و مردم را به نام جهاد به قربانگاههاي فتح الفتوحشان به مسلخ مي برند و هر آنكس كه سر باز زد به نام دين گردن مي زنند و ...
در اين آشوب مسلخ ارزشها و جهل و برهنگي و افسردگي و استبداد متكي بر تحقير و سركوب و تحريف ، عصيانگري از سلاله آدم و از نژاد ابراهيم و از تبار محمد و از خانه گِلي فاطمه و علي - كه به بزرگي همه دنيا است - اينك سر به شورش برداشته و سكوت مرگبار بشر را به فرياد سرخ قيام بشكسته و خواب خفته گان خفته را آشفته تر ساخته و ستونهاي كاخ هاي بلند ظلم را به لرزه افكنده است .
مردي برخواسته با پرچم وراثت آدم ، موسي ، عيسي ، ابراهيم ، محمد ، علي و حسن با همه عشيره و يارانش ؛ كارواني از نور و مكتبي از دوست داشتن كه ارزش را در فداشدن مي دانند و تقوا را در بندگي و جهاد ومقاومت و شهادت و رنج و غل و زنجير اسارت . مكتبي كه بهاي يوسف جان را ؛ جان دادن با عزت و لعاب زيستن را ؛ آزادگي و حريت ميداند .
در ملكوت عاشورا و فرشكرت كربلا ، بندگي در اوج دوست داشتن به صحنه آمد و فرشتگان همه مبهوت : إنيِ أعلَمُ مَالا تَعلَمون (بقره – 30) ، فتبارك الله احسن الخالقين
و كدامين تسبيح و تقديس و سجده و بندگي اينگونه خالصانه ستايش كردن است و عاشقانه و حريصانه در پاي حبيب تن به تيغ دادن است و جان فدا كردن و خون هديه دادن و رضايت و تقبل خداوند را مسئلت داشتن .
كدامين عبادت چونان نماز حسين در صحراي تير و بلا و محشر كربلا ست . كدامين سجده و تسبيح مثل نماز هاي شبانه زينب و دعاهاي امام سجاد در غل و زنجير اسارت .
و اينك ما چه خاموشيم ! و زندگي چه ذلت بار ...
پروردگارا حسيني ديگر .... حسيني ديگر ... حسيني ديگر ...
حسين كهكشان شرف ، غيرت و حرمت ، نوري در همه قلب ها ، فوران خوني در سرزمين عصمت ، مهر فروزان عشق بر وسعت سبزه زار هاي كرامت . حسين هفت آسمان دوست داشتن ف هفت اقليم عشق ....
در روزگاري كه بدي لباس نيكي پوشيده و فرعونيان ، تتن پوش پيامبر به تن كرده اند و روحانيان حكومت ، بنگاه معاملات مسكن در بهشت گشوده اند و دنيا را به نفع خلافتِ كارگردانان توطئه قتل پيامبر ؛ ابوجهل و ابوسفيان و ابولهب كه اينك بر جايگاه پيامبر تكيه زده اند و كاخ هاي سبز لذت بنا كرده اند ، توجيه و تبليغ ميكنند و مذلت و بدبختي و ستم زدگي ملت را جبر خداوندي خوانده و لاي لاي خوش تسليم و خواب زدگي را در گوش هاي خفته خلق زمزمه ميكنند و قصه مرگ و نااميدي را به شب نشسته اند .
حاكمان جور و ستم و استبداد ، نشئه از قدرت خويش و جهل عوام - كلأنعام – به نام دين و به نام الله ، به غارت مردم چنگ زده اند و براي ارضاء اميال پس دنيوي شان به بسط و گسترش قلمرو حاكميت خود به هر سو لشكر ميكشند و مردم را به نام جهاد به قربانگاههاي فتح الفتوحشان به مسلخ مي برند و هر آنكس كه سر باز زد به نام دين گردن مي زنند و ...
در اين آشوب مسلخ ارزشها و جهل و برهنگي و افسردگي و استبداد متكي بر تحقير و سركوب و تحريف ، عصيانگري از سلاله آدم و از نژاد ابراهيم و از تبار محمد و از خانه گِلي فاطمه و علي - كه به بزرگي همه دنيا است - اينك سر به شورش برداشته و سكوت مرگبار بشر را به فرياد سرخ قيام بشكسته و خواب خفته گان خفته را آشفته تر ساخته و ستونهاي كاخ هاي بلند ظلم را به لرزه افكنده است .
مردي برخواسته با پرچم وراثت آدم ، موسي ، عيسي ، ابراهيم ، محمد ، علي و حسن با همه عشيره و يارانش ؛ كارواني از نور و مكتبي از دوست داشتن كه ارزش را در فداشدن مي دانند و تقوا را در بندگي و جهاد ومقاومت و شهادت و رنج و غل و زنجير اسارت . مكتبي كه بهاي يوسف جان را ؛ جان دادن با عزت و لعاب زيستن را ؛ آزادگي و حريت ميداند .
در ملكوت عاشورا و فرشكرت كربلا ، بندگي در اوج دوست داشتن به صحنه آمد و فرشتگان همه مبهوت : إنيِ أعلَمُ مَالا تَعلَمون (بقره – 30) ، فتبارك الله احسن الخالقين
و كدامين تسبيح و تقديس و سجده و بندگي اينگونه خالصانه ستايش كردن است و عاشقانه و حريصانه در پاي حبيب تن به تيغ دادن است و جان فدا كردن و خون هديه دادن و رضايت و تقبل خداوند را مسئلت داشتن .
كدامين عبادت چونان نماز حسين در صحراي تير و بلا و محشر كربلا ست . كدامين سجده و تسبيح مثل نماز هاي شبانه زينب و دعاهاي امام سجاد در غل و زنجير اسارت .
و اينك ما چه خاموشيم ! و زندگي چه ذلت بار ...
پروردگارا حسيني ديگر .... حسيني ديگر ... حسيني ديگر ...
اشتراک در:
پستها (Atom)