۱۳۸۷ مهر ۱۸, پنجشنبه


اهداف برنامه ريزي اطلاعات
“ماهيت حقيقي فرهنگ، همانگونه كه ما معتقديم، در تفكر و اعمال ما، در گرايش ها، شكل اجتماعي و اعتقادات مذهبي ما نهفته است” (گوتس، 1976).
دو نظر متفاوت درباره اثرات رسانه هاي همگاني در جامعه وجود دارد. منتقدان بر اين باورند كه رسانه هاي جمعي مسئول جنايت هاي روزافزون و تضعيف روحيه عمومي از يك سو و كاهش حس خلاقيت و نگرش صحيح سياسي از سوي ديگرند. حاميان رسانه هاي جمعي معتقدند كه اين رسانه ها عامل آشكارسازي فساد مالي، افشاي تحولات سياسي، تبادل اطلاعات و افكار و عقايد مي باشند.
گذشته از اين بحث بي انتها، با اطمينان مي توان ادعا كرد كه رسانه هاي جمعي در افزايش توان اطلاعاتي جامعه سهم بسزايي دارند.
مدت زمان موردنياز براي پذيرش تحولات فرهنگي در جوامع سنتي و تحقق روند توسعه فرهنگي ـ اقتصادي را بايد محاسبه كرد سيستم ارتباطات جمعي به علت ظرفيت بالاي اطلاعاتي، در برنامه ريزي بلندمدت جامعه مي تواند نقش موثري ايفا كند. به منظور هماهنگ سازي روند توسعه، فراهم ساختن كانال هاي اطلاعاتي و تبادل اطلاعات امر مهمي شمرده مي شود.
روند مدرن سازي نبايد ارزش هاي فرهنگي را تغيير دهد و با غيرانساني كردن فرهنگ بومي مانعي در روند توسعه گردد. برنامه اطلاعاتي، روند توسعه و اهداف آن را تجزيه و تحليل مي نمايد. اين برنامه عوامل اجتماعي و فرهنگي توسعه و نيز ظرفيت ابداع و مدرن سازي جامعه در حال توسعه را فراهم مي كند. چنين برنامه اي مي تواند هرگونه فاصله اطلاعاتي ناشي از روند نوآوري را نشان دهد. يك برنامه ريزي اطلاعاتي مي تواند به فعاليت برنامه ريزي شده و جزئي تر تبديل شود كه روند قابل ملاحظه اطلاعات را بر اساس دانش و اطلاعات اجتماعي ـ فرهنگي روند مدرن سازي، امكان پذير مي‌سازد. تهيه برنامه اطلاعاتي را مي توان به چندين مرحله تقسيم كرد. در حالي كه برنامه ريزي توسعه در مراحل اوليه خود تنها راهبردهاي دولتي براي اتخاذ تدابير لازم به منظور روشن شدن مسائل و ارضاي نيازهاي منطقه اي را تعيين مي كند، اهداف تبادل اطلاعات به راهبردهاي اجتماعي و مسائل ارتباطي روند توسعه اشاره مي كند.
تصميم در مورد شرايط سياسي، اجتماعي و اقتصادي كشورهاي در حال توسعه ناشي از تصميم گيريهاي مسئولان يا مراكز تصميم گيرنده در كشورهاي در حال توسعه است. سازمان ها و موسسات مسئول برنامه ريزي بايد اين تصميمات را مرتبط كنند و به نظم درآورند. اما تاثير بسزاي برنامه ريز در هماهنگ سازي نظام هدفمند، ارتباط اهداف عملي و شيوه ارائه اطلاعات براي تصميم‌گيري نهايي مراكز مربوطه امري گريزناپذير است.
هدف سياست ها و برنامه ريزي اطلاعاتي، استفاده از فن آوري هاي اطلاعات در انجام طرح‌ها و فعاليت هاي برنامه ريزي شده براي گروه مخاطب خاص بوده و در راستاي اهداف روند توسعه و مقاصد تعيين شده به منظور كاربرد صحيح فن آوري اطلاعات مي باشد. علاوه بر آن، تبادل اطلاعات محيط فرهنگي ـ اجتماعي بومي را بارور مي سازد و به عنوان يك عامل تمايزدهنده، در روند توسعه قرار مي دهد؛ بدين ترتيب نه تنها از نابودي فرهنگ بومي جلوگيري مي كند، بلكه روند مفيدي را در خدمات اطلاع رساني ارائه مي دهد. خدمات ارتباطي منطقه اي و محلي موجود مي تواند اطلاعات توسعه را ايجاد و تقاضاهاي كاربران را آماده و نيازهاي اطلاعاتي روند توسعه را برطرف نمايد. ارتباطات توسعه، جزو هنر و دانش ارتباطي بشر به شمار مي آيد و عاملي در تغيير و تحول سريع يك كشور از وضعيت فقر به وضعيت پويا، و رشد اقتصادي به سوي ايجاد كيفيت اقتصادي ـ اجتماعي بهتر و غنا و تكامل توان بشري است.
به منظور ايجاد اطلاعات موردنظر و ضروري در روند توسعه موارد زير را بايد در نظر گرفت:
1- بررسي توانمندي هاي ارتباطي منطقه و تعيين نوع فن آوري مورد استفاده در روند اطلاعاتي منطقه؛
2- تجزيه و تحليل اطلاعاتي كه مبادله مي شوند و ساختاربندي آنها و نيز اقدامات اوليه به منظور آماده سازي مخاطب براي اشاعه اختراعات جديد؛
3- هماهنگ سازي محتواي اطلاعات براي يكسان سازي با نمادهاي سنتي ارتباطي مخاطب، به منظور ساماندهي اطلاعات و جلوگيري از عواقب به كارگيري اين نوآوري ها؛
4- بالابردن ارزش مديريت اطلاعات و تعيين اهميت به كارگيري اطلاعات مربوط به اختراعات و ابداعات جديد.
زمانيكه تبادل اطلاعات موردنظر به نتيجه برسد، مخاطب قادر به پردازش اطلاعات در راستاي اهداف توسعه و پيوند تجارب خود با اطلاعات جديد خواهد بود. اهداف تبادل اطلاعات براي مخاطب بايد در برگيرنده بينش صحيح و قابل استفاده و راهگشاي تجارب قبلي باشد.سازمان هاي سياستگذار و پشتيبان توسعه بايد در روند تبادل اطلاعات هماهنگ باشند و اطلاعات مربوط به نوآوري ها را به سوي سازگاري و بومي كردن آنها هدايت كنند. اين هماهنگ سازي ما را قادر به دستيابي به مخاطبان مستقيم و غيرمستقيم، و برطرف كردن كمبودهاي اطلاعاتي مي سازند.
شكل دهي معيارهاي تصميم گيري به معناي داشتن يك نمودار سازماني براي برنامه و فعاليت‌هاي توسعه است. اين امر به موانع اجتماعي و اقتصادي از يك سو و استفاده صحيح از منابع، بودجه و دانش فني از سوي ديگر بستگي دارد. فعاليتهاي اطلاع رساني كه بر اساس عوامل اجتماعي ـ اقتصادي شكل گرفته اند در فعاليت‌هاي همراه با نوآوري و اختراع موثر خواهد بود. در صورتي كه نقطه زماني مربوط تعيين گردد، اين فعاليت ها را مي توان هماهنگ ساخت و به موقع به كار بست.
فعاليت هاي يك برنامه توسعه بايد طي فعاليت هاي اطلاع رساني عملي شود، از اين رو ضروري‌ست برنامه ريزان اطلاعات و توسعه بر اساس يك برنامه ريزي زمان بندي شده و به طور هماهنگ عمل كنند. در كشورهاي در حال توسعه، بودجه بندي طرح هاي توسعه و كاربرد خدمات اطلاع رساني و پراكندگي آنها در سطح كشور نيز متفاوت است. برخي از اين كشورها كه داراي درآمد نفتي هستند هيچ گونه مشكلي در تامين بودجه فعاليت هاي اطلاع رساني ندارند.
در عمل، بيشتر مشكلات توليد تنها ناشي از تامين نشدن بودجه كلان نيست، بلكه از شكل ناصحيح بودجه بندي و روند هزينه كردن آن است. در اينجا بايد علاوه بر اين مشكلات، ميزان صلاحيت را نيز مد نظر داشت كه غالباً مانع هماهنگي لازم بين نمايندگي هاي مختلف دولتي مي شود و در نتيجه مي توان از تامين بودجه يك طرح تكميلي امتناع كرد. اگر بودجه بندي يك برنامه توسعه بر اساس طرح اطلاعاتي پايه ريزي شود، تامين بودجه آن نيز ايجاد مشكل نخواهد كرد. وضعيت مطلوب زماني است كه برنامه بودجه بندي بر اساس اطلاعات لازم شكل گرفته و ارائه شود.به منظور استفاده صحيح و معني دار از خدمات اطلاع رساني موجود در يك كشور در حال توسعه، وزارتخانه هاي ذيصلاح مانند وزارت فرهنگ و آموزش عالي بايد با وزارتخانه هاي ذيربط مانند كشاورزي، صنايع و غيره در تامين بودجه خدمات اطلاع رساني منطقه اي همكاري كنند.
نتيجه
در جمهوري اسلامي ايران كه سرمايه گذاري عظيمي در زمينه هاي مختلف اقتصادي (كشاورزي، صنعت، خدمات بهداشتي، آموزشي و پرورشي) صورت گرفته است، يك نظام ملي اطلاع‌رساني نيازهاي اطلاعاتي محققان، برنامه ريزان، مديران اجرايي، مشاوران، معلمان و گروه هاي آموزشي را فراهم مي آورد. در حقيقت براي توسعه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، آموزشي و پژوهشي، يك نظام ملي اطلاع رساني بر اساس زيرساختارهاي ملي موردنياز است، و اين امر، همكاري مراكز اطلاع رساني، كتابخانه ها و نيز شبكه هاي اطلاع رساني را مي طلبد. عملكرد نظام ملي اشاعه اطلاعات به شرح زير است:
1- شمول بر سياست و خط مشي هاي اطلاعاتي كه ارتباط بين بخش هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و نيز زيرگروه هاي آنان را مشخص كند؛
2- فراهم ساختن برنامه هاي خاص براي هدايت، گردآوري، آماده سازي و اشاعه اطلاعات در تمامي زمينه هاي فعاليت علمي در كشور به منظور استفاده تمام موسسات آموزشي و پژوهشي از مراكز اشاعه اطلاعات؛
3- ايجاد سيستم ارزيابي براي تقويت مراكز اطلاع رساني تا واحدهاي ذيربط همواره در بهبود كار خود بكوشند؛
4- بررسي برنامه هاي مناسب آموزشي و تربيت نيرون انساني مورد نياز ضمن هماهنگي با سازمان هاي دولتي و خصوصي به منظور پويايي مراكز اطلاعاتي؛
5- اقدامات لازم براي تدوين يك برنامه جامع تجهيزات فن آوري اطلاعاتي با همكاري ديگر سازمان هاي ذيربط؛
6- تاسيس يك شبكه اطلاع رساني و مجموعه هاي اطلاعاتي در سازمان ها و موسسات دولتي و غيردولتي؛
7- همكاري هاي بين المللي با سازمان هايي چون “يونسكو” (8)، “يونيسيت” (9)، “فيد” (10)، “آستينفو” و ديگر مراكز و موسسات مشابه و نيز پايگاه هاي اطلاعاتي و شبكه هاي اطلاع‌رساني.