بسم الله الرحمن الرحيم
« يا رسولَ الله ! ماذا لَقِيتُ مِنْ اُمَّتِكَ مِنْالْاَوَدِ واللَّدَدِ »
« اي رسول خدا ! از امت تو چه ها كه نديدم ، با من دشمني ها كردند »
***************
امشب شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان است . شبي از شبهاي ماه مبارك رمضان كه از هزار شب برتر است . شب قدر است ، شبي است كه قرآن ؛ اين كتاب آسماني براي راهنمائي انسان و نيل اين شگفتي خلقت به سعادت و معرفت نازل شده است . قرآن ، معجزه پيامبر و آيات وحيي است كه خداوند متعال به پيامبرش نازل فرموده تا مردم به وسيله آن راههاي زندگي عزتمند و متعالي را بياموزند و اصل انساني خويش را بيابند و ظرفيت بي حد خويش را بشناسند و در جهت سلامت و سعادت خويش حركت كنند . قرآن نازل شده تا انسان دست از بي خردي بردارد ، از رفتارهاي غير انساني و حيواني دست بكشد ، جنايت نكند ، به هم نوع خود بد نكند ، دروغ نگويد ، خطا نرود ، به ضعيف تر از خويش زور نگويد و ستم نكند ، قوي تر از خويش را جز خدا خدا نپندارد ؛ براو سجده نكند و عزت و آزادگي خويش را به پاي او نريزد و قرآن آمده است تا مردمان از هر اصل و نژادي با هر رنگ و آئيني در كنار هم زندگي آرام و خوشي داشته باشند . كسي به كسي بي حرمتي نورزد ، در غم هاي هم شريك باشند و شادي هايشان را با هم قسمت كنند . همديگر را چون گرگ ندرند . به خاطر دنيا و زرق و برق آن همديگر را نكشند ، انسانيت خويش را به مسلخ دنيا نبرند ...
امشب شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان است ، شبي است كه علي (ع ) به شهادت رسيد . انساني كه فخر انسانيت بود ، اكسير حقانيت ، دوست داشتن ، عشق ، زيبائي ، عدالت بود . انساني بود به تمام معنا انسان . با همه صفات نيك و متعالي انسان كه خدا به انسان بخشيده است . او چكيده خلقت ، زينت جهان و تاج هستي بود . خورشيد وجودش و انوار حكمتش آنچنان پر بار و جوشان و خروشان و كامل و مطلق بود كه برخي را به اشتباه اورا ، موجودي فراتر از انسان و نعوذبالله ، خدا پنداشتند . آنان هيچگاه ، در هيچ كجاي تاريخ و در وجود هيچ انسان متعالي چنين شخصيتي بزرگ نديده و نيافته بودند . در عدالت مطلق ، در مردانگي بي همتا ، در انديشه و علم و حكمت بي نظير ، در صبر و شكيبائي و سعه صدر بي مثال . در مهرورزي ، انساندوستي ، عشق ، دوست داشتن ، كريم خوئي و... شبيهي نداشت ، چه ميگويم انساني متعالي با همه صفاتي نيك و خيري كه خدا به انسان بخشيده است . اينگونه بود كه بعضي در او آنقدر متحير ماندند كه به ورطه شرك افتادند . انساني كه پس از گذشت سالهاي بسيار ، همچنان شگفتي همه انديشه ها و انديشمنداني كه در پي نمونه هاي عالي انساني هستند را برمي انگيزد و برخي كه نميتوانند اينچنين شخصيتي را تصور كنند ، او را افسانه و پردازش خيال انسان ميخوانند . اما او قرآن ناطق بود ، تفسير قرآن بود . هر چه كه خدا مي خواسته به وسيله پيامبرش در آيات كتاب مبين قرآن به آدمي بگويد و او را به شگفتي وجودش آگاه كند و هدايتش نمايد تا جهاني زيبنده وجودش بسازد ، همه در علي (ع ) پيدا بود . بدون شك وصف كمالش نه من حقير و ناچيز ميتوانم بيان كنم نه كسي ديگر توانسته بي كم و كاست و به درستي به قلم وزبان آورد .
امشب شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان است . شب نزول قرآن است ، شب شهادت علي (ع) فخر انسان است . عجب حكايتي است ؛ در شب و يا شب هائي كه قرآن نازل شده ، انساني به شهادت ميرسد كه تفسير قرآن است ، قرآن ناطق و زنده در ميان آدم است آنهم به دست كسي كه خود قاري قرآن است ، مومني خشك مقدس از آن جماعتي كه مدام در ركوع و سجده و نماز و عبادتند . جماعتي كه پيشاني هايشان در سجده هاي طولاني پينه بسته و از خوف خدا مدام مي گريند . علي (ع) كسي كه تولدش در كعبه ؛ خانه خداست. آنگاه كه درد زايمان بر مادرش مستولي ميشود ، ديوار كعبه دهان مي گشايد و فاطمه بنت اسد به درون كعبه قدم ميگذارد و ديوار دوباره دهان ميبندد و سه روز و سه شب ، هيچ كس با هيچ فني نميتواند قفل در كعبه را بگشايد و به درون كعبه از حال فاطمه جويا شود و سه روز و شب بعد فاطمه از خانه خدا بيرون مي آيد با فرزندي در بغل و خدا خود او را علي نام مينهد. عجايب خلقت است ، شگفتي هستي است .
... و اينك شمشير ابن ملجم مرادي از قفا ، درمسجد خدا و در سجده نماز ، فرق علي را مي شكافد و فرياد علي كه " فزت و رب الكعبه " « به خداي كعبه رستگار شدم » بر جهان و زمان طنين ميافكند .
اكنون كه سالهاي سال ( بيش از 1300 سال ) از واقعه تلخ ميگذرد و دنيا بر حقانيت حقيقت اش گواهي ميدهند . از مناره هاي مذهبش نام بلند و پر آوازه اش پس از نام رسول خدا ؛ محمد مصطفي (ص) دراذان نماز با صدايي رسا هر دم گوشها را مينوازد و شيعيانش دم از اقتداي او ميزنند . به گمانم علي دردمند تر است . آنروز اگر علي به دست مومني جاهل و فاقد بصيرت به شهادت رسيد اما دلش به عمار و ابوذر و ياسر و مالك و ... خوش بود . آنانكه چون شناختنش و شيعه او شدند هر يك با تاسي به سيره علي،نمونه اي بارز ومتعالي و پايبند به اصول اخلاقي و انساني شدند كه در هيچ لحظه اي ذره اي نلغزيدند و علي را هيچگاه تنها رها نكردند و با رفتارشان علي را نيازردند . اما اينك ، شيعيانش مدام دم از او ميزنند و لاف "علي جان مقتداي من توئي" و در سفره معاويه و يزيد طعام ميخورند . و علي امروز مظلومتر از ديروز است . همچنان مجهول است ، همچنان تنها است .
علي امروز ديگر از امت رسول خدا نمي نالد از شعيان خود مينالد . از دشمنان قسم خورده اش نمي ترسد از شيعيان مصلحتي خويش ميگريد . كسانيكه به نام او بر گرده آدمي سوارند و چون زالو خون انسان مي مكند .
.... و علي مي نالد و علي مظلوم است و علي چه تنهاست وعلي همچنان نالان است .
« يا رسولَ الله ! ماذا لَقِيتُ مِنْ اُمَّتِكَ مِنْالْاَوَدِ واللَّدَدِ »
« اي رسول خدا ! از امت تو چه ها كه نديدم ، با من دشمني ها كردند »
***************
امشب شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان است . شبي از شبهاي ماه مبارك رمضان كه از هزار شب برتر است . شب قدر است ، شبي است كه قرآن ؛ اين كتاب آسماني براي راهنمائي انسان و نيل اين شگفتي خلقت به سعادت و معرفت نازل شده است . قرآن ، معجزه پيامبر و آيات وحيي است كه خداوند متعال به پيامبرش نازل فرموده تا مردم به وسيله آن راههاي زندگي عزتمند و متعالي را بياموزند و اصل انساني خويش را بيابند و ظرفيت بي حد خويش را بشناسند و در جهت سلامت و سعادت خويش حركت كنند . قرآن نازل شده تا انسان دست از بي خردي بردارد ، از رفتارهاي غير انساني و حيواني دست بكشد ، جنايت نكند ، به هم نوع خود بد نكند ، دروغ نگويد ، خطا نرود ، به ضعيف تر از خويش زور نگويد و ستم نكند ، قوي تر از خويش را جز خدا خدا نپندارد ؛ براو سجده نكند و عزت و آزادگي خويش را به پاي او نريزد و قرآن آمده است تا مردمان از هر اصل و نژادي با هر رنگ و آئيني در كنار هم زندگي آرام و خوشي داشته باشند . كسي به كسي بي حرمتي نورزد ، در غم هاي هم شريك باشند و شادي هايشان را با هم قسمت كنند . همديگر را چون گرگ ندرند . به خاطر دنيا و زرق و برق آن همديگر را نكشند ، انسانيت خويش را به مسلخ دنيا نبرند ...
امشب شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان است ، شبي است كه علي (ع ) به شهادت رسيد . انساني كه فخر انسانيت بود ، اكسير حقانيت ، دوست داشتن ، عشق ، زيبائي ، عدالت بود . انساني بود به تمام معنا انسان . با همه صفات نيك و متعالي انسان كه خدا به انسان بخشيده است . او چكيده خلقت ، زينت جهان و تاج هستي بود . خورشيد وجودش و انوار حكمتش آنچنان پر بار و جوشان و خروشان و كامل و مطلق بود كه برخي را به اشتباه اورا ، موجودي فراتر از انسان و نعوذبالله ، خدا پنداشتند . آنان هيچگاه ، در هيچ كجاي تاريخ و در وجود هيچ انسان متعالي چنين شخصيتي بزرگ نديده و نيافته بودند . در عدالت مطلق ، در مردانگي بي همتا ، در انديشه و علم و حكمت بي نظير ، در صبر و شكيبائي و سعه صدر بي مثال . در مهرورزي ، انساندوستي ، عشق ، دوست داشتن ، كريم خوئي و... شبيهي نداشت ، چه ميگويم انساني متعالي با همه صفاتي نيك و خيري كه خدا به انسان بخشيده است . اينگونه بود كه بعضي در او آنقدر متحير ماندند كه به ورطه شرك افتادند . انساني كه پس از گذشت سالهاي بسيار ، همچنان شگفتي همه انديشه ها و انديشمنداني كه در پي نمونه هاي عالي انساني هستند را برمي انگيزد و برخي كه نميتوانند اينچنين شخصيتي را تصور كنند ، او را افسانه و پردازش خيال انسان ميخوانند . اما او قرآن ناطق بود ، تفسير قرآن بود . هر چه كه خدا مي خواسته به وسيله پيامبرش در آيات كتاب مبين قرآن به آدمي بگويد و او را به شگفتي وجودش آگاه كند و هدايتش نمايد تا جهاني زيبنده وجودش بسازد ، همه در علي (ع ) پيدا بود . بدون شك وصف كمالش نه من حقير و ناچيز ميتوانم بيان كنم نه كسي ديگر توانسته بي كم و كاست و به درستي به قلم وزبان آورد .
امشب شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان است . شب نزول قرآن است ، شب شهادت علي (ع) فخر انسان است . عجب حكايتي است ؛ در شب و يا شب هائي كه قرآن نازل شده ، انساني به شهادت ميرسد كه تفسير قرآن است ، قرآن ناطق و زنده در ميان آدم است آنهم به دست كسي كه خود قاري قرآن است ، مومني خشك مقدس از آن جماعتي كه مدام در ركوع و سجده و نماز و عبادتند . جماعتي كه پيشاني هايشان در سجده هاي طولاني پينه بسته و از خوف خدا مدام مي گريند . علي (ع) كسي كه تولدش در كعبه ؛ خانه خداست. آنگاه كه درد زايمان بر مادرش مستولي ميشود ، ديوار كعبه دهان مي گشايد و فاطمه بنت اسد به درون كعبه قدم ميگذارد و ديوار دوباره دهان ميبندد و سه روز و سه شب ، هيچ كس با هيچ فني نميتواند قفل در كعبه را بگشايد و به درون كعبه از حال فاطمه جويا شود و سه روز و شب بعد فاطمه از خانه خدا بيرون مي آيد با فرزندي در بغل و خدا خود او را علي نام مينهد. عجايب خلقت است ، شگفتي هستي است .
... و اينك شمشير ابن ملجم مرادي از قفا ، درمسجد خدا و در سجده نماز ، فرق علي را مي شكافد و فرياد علي كه " فزت و رب الكعبه " « به خداي كعبه رستگار شدم » بر جهان و زمان طنين ميافكند .
اكنون كه سالهاي سال ( بيش از 1300 سال ) از واقعه تلخ ميگذرد و دنيا بر حقانيت حقيقت اش گواهي ميدهند . از مناره هاي مذهبش نام بلند و پر آوازه اش پس از نام رسول خدا ؛ محمد مصطفي (ص) دراذان نماز با صدايي رسا هر دم گوشها را مينوازد و شيعيانش دم از اقتداي او ميزنند . به گمانم علي دردمند تر است . آنروز اگر علي به دست مومني جاهل و فاقد بصيرت به شهادت رسيد اما دلش به عمار و ابوذر و ياسر و مالك و ... خوش بود . آنانكه چون شناختنش و شيعه او شدند هر يك با تاسي به سيره علي،نمونه اي بارز ومتعالي و پايبند به اصول اخلاقي و انساني شدند كه در هيچ لحظه اي ذره اي نلغزيدند و علي را هيچگاه تنها رها نكردند و با رفتارشان علي را نيازردند . اما اينك ، شيعيانش مدام دم از او ميزنند و لاف "علي جان مقتداي من توئي" و در سفره معاويه و يزيد طعام ميخورند . و علي امروز مظلومتر از ديروز است . همچنان مجهول است ، همچنان تنها است .
علي امروز ديگر از امت رسول خدا نمي نالد از شعيان خود مينالد . از دشمنان قسم خورده اش نمي ترسد از شيعيان مصلحتي خويش ميگريد . كسانيكه به نام او بر گرده آدمي سوارند و چون زالو خون انسان مي مكند .
.... و علي مي نالد و علي مظلوم است و علي چه تنهاست وعلي همچنان نالان است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر