بسمه تعالي
جلوه هاي اقتدار ارتش در روزهاي سرنوشت ساز آغاز جنگ تحميلي
- با گذشت سه دهه از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران وبيست و هشت سال از شروع جنگ تحميلي توسط استكبار جهاني به سركردگي آمريكا ، هر سال در هفته دفاع مقدس ، دريچه هايي " نو " از شكوه و عظمت ملت و ارتش قدرتمند جمهوري اسلامي ايران در برابر ديدگانمان پديدار مي شود .
- اگر چه ، روزهاي پر افتخار و حماسه هاي جاويد دلاور مردان ارتش جمهوري اسلامي ايران درپيوند با مردم و به ثمر رساندن انقلاب اسلامي و سالهاي دفاع مقدس ، جلوه هاي ماندگار اين مقطع از تاريخ است اما وفاداري ، غيرتمندي ، معرفت ، شجاعت ، عشق ، ايثار و ايمان دلاور مردان ارتش كه همگان را به حيرت افكند و تمام نقشه ها و برآوردهاي دشمن را با ناكامي تمام روبرو ساخت ، آنسوي ديگر سكه پر ارج و قرب ارتش پر صلابت حزب الله است ، نيرو قدرتي كه به نيم قرن ديكتاتوري پهلوي ها پايان داد ، همان نيرو و انگيزه مقاومتي بي سابقه ، بي بديل و حماسه ساز در تاريخ رقم زد كه متأسفانه در غبار روزگار سهواً و يا تعمدا زنگار بست كه بسياري از حقايق و وقايع اش تا مرز وارونگي تجلي نمود و دل رزمندگان دليري كه هفت روز تنها با لطف حق و دعاي خير رهبر جانانه و دليرانه در برابر هجوم سنگين و وحشتناك ارتش بعث صبر و مقاومت نمودند را شكسته و موجب مظلوميت روز افزون ارتش مردمي در برابر اذهان مخاطبا ن عامه گرديده است ..
- در اين نوشتار ، نگارنده ضمن ارج نهادن بر سلحشوري و فداكاريهاي جاويد و ماندگار برادران و همرزمان بسيج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه كارنامه درخشانشان در پيشگاه خداوند و نزد مردم نمايان و آشكار است ، سعي دارد در حد بضاعت قلم ، ضمن اشاراتي كوتاه به نقش ارزنده و تاثيرگذار ارتش در سقوط رژيم ستم شاهي ، درخشش و شور آفريني نيروهاي مخلص ، مردمي ، وفادار و بي ادعا ارتش مكتبي و محمدي جمهوري اسلامي ايران را در توقف و تثبيت ماشين جنگي رژيم بعث عراق در هفت روز نخست جنگ آنهم در شرايط نابسامان اوضاع كشور ، بيان كند .
- ارتش جمهوري اسلامي ايران تنها نيروي مسلح و قوه قهريه اي است كه در طول تاريخ با فهم مظلوميت و حقانيت مردم در برابر رژيم ستمگر حاكم دست به انتخاب زده و با هوشمندي و درايت ، سمت و سوي حقيقيت و درستي را برگزيد .
- پيوستن ارتش به صفوف مردم در انقلاب پنجاه و هفت خود به تنهايي اعجازي به بزرگي و عظمت يك انقلاب بود . ارتش ايران كه قبل از پيروزي انقلاب ، از قدرتمند ترين ، مجرب ترين و آموزش ديده ترين ارتش هاي خاورميانه به شمار مي رفت و نقطه اتكا و قوت قلب و تنها پايگاه امن و مستحكم شاه و طرفدارانش محسوب ميگرديد بر خلاف انتظار همه نظريه پردازان انقلاب و سردمداران جور و سلطه به يكباره از شاه فاصله گرفت و به سيل خروشان ملت بپاخاسته پيوست و نشان داد كه ارتش ايران بر خلاف همه نيروهاي نظامي جهان ، ارتشي متدين ، مردمي ، هوشمند و انتخابگر است . ارتشي كه در اوج قدرت و مكنت و داشتن جايگاهي ويژه و امكانات رفاهي و مادي سرشار ، از زندگي مرفه ، بي دغدغه و آسوده اي برخوردار بود به ناگاه خردمندانه و مدبرانه خدمت در حاكميت توحيد و براي مردم و وطن را بر اطاعت طاغوت و بندگي اجانب با همه لذائذ و رفاه مادي اش ترجيح داد و همچون حُر لشكر يزيد به كاروان شوق و راهيان نور وپيوست و جهان را به شگفتي و حيرت واداشت . حادثه اي كه در هيچ كجاي جهان سابقه نداشت .
- ارتش ها اصولا عامل ثبات و حفظ وضع موجودند و در تمامي انقلاب ها تا آخرين لحظه رو در روي مردم خويش ايستاده اند و بي پروا از گلوله باران و قتل عام مردم به حراست از حكومت و رژيم حاكم پرداخته اند . ارتش هاي جوامع ديگر به عنوان نيروي بازدارنده و سركوبگر همواره سد راه انقلاب ها بوده اند و تحولات اجتماعي و سياسي خويش را با مشكل و مانع مواجه كرده اند و لذا در همه انقلاب هاي پيروز ، اولين و مهمترين اقدام حاكميت ، درهم شكستن ارتش و ايجاد نيروهاي مسلح جديد بوده است . در اين ميان ارتش مردمي ايران وقتي خود را در برابر حقانيت و مظلوميت مردم خويش ديد با نظام سلطه و تبعيض و ستم درافتاد و به قافله نور پيوست و بدينسان سقوط رژيم ستمشاهي را تضمين و سرعت بخشيد و ديديم كه به محض پيوستن ارتش به انقلاب در كوتاهترين زمان انقلاب اسلامي رقم خورد . آشكارا و بدون شك رمز اين پيوستگي و انتخاب هوشمندانه را بايد در هدايت و رهبريهاي پيامبر گونه بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران حضرت امام خميني رحمه الله عليه جستجو نمود .
- بر اين اساس نقش ستودني و انكار ناپذير ارتش در پيروزي انقلاب ، وجه ممتاز و برجسته اين قوا از ساير ارتش هاي جهان است كه باعث گرديده چون نگيني درخشان درپهنة آسمان آبي ايران بدرخشد و دژي مستحكم و بازويي قدرتمند براي نظام جمهوري اسلامي و ولي امر مسلمين جهان و فرماندهي معظم كل قوا تجلي نمايد .
- پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز ارتش عليرغم تمام كاستي ها ، فتنه ها و مشكلات فراوان ديگر رسالت خود دانست كه با مديريت بحران ها و فرونشاندن آشوب ها ، موقعيت نظام جمهوري اسلامي ايران را تثبيت كند و كشتي انقلاب را در اقيانوس متلاطم اختلافها ، بحران ها ، سهم خواهي و اغتشاش آفريني هاي گروههاي داخلي با هوشياري به ساحل امن و ثبات نشاند .
- استكبار جهاني كه پس از پيروزي انقلاب ، منافع خود را در منطقه از دسته رفته ميديد از هر فرصتي بهره جست و هر ترفندي بكاربست تا نهال نوپاي انقلاب را به ضعف و نابودي كشاند . دشمن به استفاده از عناصر و عوامل خود به ايجاد جو رعب و ناامني ، آشوب هاي محلي و درگيري هاي قومي و فرقه اي به ويژه در مناطق مرزي همت نمود گسترده ترين فعاليت گروههاي مخالف در مناطق كرد نشين اتفاق افتاد . در اوايل اسفند هزار و سيصد وپنجاه و هفت ، تنها هشت روز پس از پيروزي ، عوامل ضد انقلاب به پادگان تيپ مهاباد حمله كردند تا به زعم خويش مهاباد را تحت كنترل در آورده و با تجهيز خود به سلاح و مهمات ، مناطق تحت اشغال خود را توسعه بخشند . پادگان مهاباد كه تعداد زيادي از نيروهايش مثل ديگر پادگانها و مراكز نظامي در جريان انقلاب براي پيوستن به صفوف مردم يگان خود را ترك نموده و هنوز برنگشته بودند در حمله منافقان ، عده اي از افراد باقيمانده اش شهيد شدند و تجهيزات پادگان از جمله هيجده دستگاه تانك ام -47 ، سي و شش قبضه توپ 105 ميليمتري به دست مهاجمان ضد انقلاب به غارت برده شد .
- بلواي سنندج در 27 اسفند 1357 ، بلواي نقده در 31 فروردين 58 ، درگيري هاي مريوان در 23 تير ماه 1358 و بحران پاوه در 20 مرداد 58 از ديگر تلاشهاي مذبوحانه و خرابكارانه دو حزب مطرح كومله و دمكرات كردستان بود كه با ائتلاف احزاب سياسي چپ گراي فعال در تمام كشور و حمايت و پشتيباني كشورهاي مخالف نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران از جمله آمريكا و عراق ايجاد شده بود در برخي ديگر از شهرها مثل گنبد ( اسفند 57 ) يا خوزستان ( خرداد58 ) نيز چنين آشوب هايي تحت عنوان خودمختاري و استقلال طلبي وجود داشت .
- اگر چه بخش بسيار قليلي از فرماندهان و عناصر طاغوتي ارتش كه به علت اعمال جنايتكارانه خود پايگاهي در ميان ارتش و مردم نداشتند و بقاي خود را در نابودي انقلاب مي ديدند ، توطئه چيني كرده و كودتاي نوژه را طراحي نمودند كه افشا و با شكست مواجه شد و متاسفانه همين موضوع بدون در نظر گرفتن ساير فعاليت ها و تلاشهاي بي وقفه عمدة نيروهاي مومن و مجاهد ارتش با بزرگنمائي تمام و برجسته سازي موذيانة برخي ، موجب بي اعتمادي و كم توجهي مسئولين وقت به ارتش گرديد ، اما در سويي ديگر بخش اعظم نيروهاي ارتش در حال دفاع از استقلال كشور بودند و تمام تمركز و فعاليت خود را معطوف به آزاد سازي مناطق اشغالي و آرام ساختن اين مناطق و پاكسازي از لوث وجود منافقان و ضد انقلابيون داشتند . مدارك فراواني دال بر تحت فشار بودن ارتش توسط برخي سياستمداران ناپخته كه ماموريت ها و انجام وظيفه ارتش را با ديدي نامطمئن به مسلخ برده ، محكوم ميكردند و انحلال ارتش را فرياد مي زدند وجود دارد كه مظلوميت ارتش را بسان مظلوميت شهيد بهشتي در اوايل انقلاب نشان مي دهد ، با اين حال ارتش با درايت ، صبر و حوصله همه تهمت ها و توطئه ها را به عشق رضايت و حمايت رهبر كبير شان و وطن در آستانه جنگ و مردم بي دفاع تحمل نمود و به رسالت خود فعالانه و مسئولانه ادامه داد ، هر گونه خطري را به جان مي خريد اما امام و وطن و مردم خويش را بي قوا رها نكرد . ترور سپهبد شهيد ولي قرني ، اولين رئيس ستاد مشترك ارتش را نيز در همين راستا مي شود تحليل كرد .
- استكبار جهاني كه از تلاشهاي فراوان خود اعم از براه انداختن آشوب هاي داخلي ، ترور ، كودتا ، حركت هاي تجزيه طلبانه و ... طُرفي نبسته بود ، فعاليت هاي براندازانه خود را در جبهه اي ديگر با تحريك رژيم بعث عراق براي حمله و تجاوز به خاك ايران ، آغاز و پيگيري كرد .
- صدام ، ديكتاتور بعث عراق كه پس از استعفاي حسن البكر تازه به قدرت رسيده بود براي تثبيت خود و قدرت نمائي در منطقه ، مخصوصا كسب زعامت و رهبري اعراب و زهر چشم گرفتن دولتهاي عرب همواره مترصد فرصتي بود تا به اهداف جاه طلبانه و توسعه طلبانه اش جامعه عمل بپوشد . از سويي صدام قرارداد 1975 الجزاير را - كه اسناد تصويبي آنها در تاريخ 22 ژوئن 1976 بين طرفين مبادله و معاهدات مذكور از همان تاريخ لازم الاجرا گرديد و بر اساس آن مرزهاي آبي و زميني مشخص و دو دولت متعهد گرديدند كه در مرزهاي خود كنترل دقيق و موثر به منظور دفع هر گونه رخنه و نفوذ كه جنبه خرابكارانه داشته باشد ، اعمال كنند – تحقيري براي خود مي پنداشت و نفرت و كينه ايران و ايرانيان را در سينه مي پروراند ، لذا متعاقب پيروزي انقلاب اسلامي ، از هم پاشيدن رژيم شاهنشاهي و بوجود آمدن اوضاع و احوال متشنج و بي سامان نيروهاي نظامي ايران را فرصتي مغتنم يافت تا به آرزوهاي خود جامه عمل بپوشد و خلاء قدرت ناشي از سقوط شاه را در منطقه خليج فارس پر نموده و نقش رهبري اعراب را به بهانه دفاع و گسترش آرمانهاي ناسيوناليسم عرب احراز كند .
- استكبار جهاني و در راس آن آمريكاي جنايتكار پس از شكست مفتضحانه در صحراي طبس و سرنگوني لشكريان اش به منقار ابابيل بلا و شن هاي روان سخت برآشفته بود تمام تلاش و كوشش خود را در برافروختن جنگي تمام عيار عليه انقلاب اسلامي مردم ايران بكار بست ، چون فضا را مساعد يافت و صدام را تشنه قدرت ، اين وحشي تكريتي را به آغاز تجاوز مسلحانه به خاك ايران تشويق و ترغيب نمود . برژينسكي مشاورامنيت ملي جيمي كارتر و فرمانده عمليات ثبات زدائي از ايران طي ملاقاتي كه در تيرماه 59 تحت تدابير شديد امنيتي و بطور سري با صدام حسين در مرز دو كشور اردن و عراق داشت وعده داد كه از عراق كاملا حمايت مي كند و به تفهيم اين امر پرداخت كه آمريكا با آرزوي رهبري عراق در شط العرب ! ( اروند رود ) و برقراري يك جمهوري عربستان در اين منطقه ( استان خوزستان ) مخالفت ندارد . در 14 مرداد1359 صدام در رأس يك هيأت بلند پاية عراقي به منظور شركت در اجلاس سران «اتحاديه عرب» عازم شهر طائف محل برپايي اجلاس در عربستان سعودي شد ، بر اساس نوشته مجله فرانسه زبان« ژون آفريك » كه در خصوص مسائل پشت پرده اين اجلاس مينويسد : « روز پنجم اوت 1980 ، زمامداران عربستان در جريان برپايي اجلاس طائف و هنگام استقبال از صدام ، در يك ماه و نيم مانده به شروع جنگ ، هديه اي شاهانه به وي اعطا نمودند . اين هديه ، گزارش تهيه شده توسط سرويس هاي اطلاعاتي C.I.A و D.I.A بود كه به تفصيل اوضاع اقتصادي ، اجتماعي و نظامي ايران تشريح شده است . در اين اسناد واقعيات دقيقي از وضعيت ارتش ايران ، استعداد نفرات ، مواضع و تجهيزات قابل بهره برداري و نيز اطلاعات متنوع ديگر كه بسيار حساس و محرمانه بود به صدام حسين اهدا شد . خلاصه نقشه يك تهاجم كامل » . صدام در برگشت از اين اجلاس با اطمينان و انگيزه اي سرشار بلافاصله ارتش خود را سازماندهي و به منطقه اعزام كرد و تحركات نظامي و مهندسي وسيعي را در مجاورت مرزهاي جنوبي و غربي ايران آغاز نمود .
- سرانجام ساعت دو بعد از ظهر روز سي و يكم شهريور سال 1359 ، ديكتاتور بعث عراق شخصا در « بعقوبه» حاضر گرديد و با نخوت و غروري وصف نشدني به صورت نمادين ماشه نخستين گلوله توپ كه به سوي مواضع ايران هدفگيري شده بود را چكاند و تهاجم بعث عراق به خاك ايران اسلامي با رمز « يوم الرعد » و نام « قادسيه صدام » آغاز شد .
- براي درك بهتر چگونگي سازمان رزم و دفاع دو كشور ، وضعيت و شرايط ارتش ايران و قواي متجاوز در آغاز جنگ به اختصار چنين تشريح ميگردد :
الف ) وضعيت ارتش جمهوري اسلامي ايران :
جمهوري اسلامي ايران كه نخستين روزهاي پيروزي را ميگذراند بعلت مشكلات و مسائل فراواني كه در تلاطم انقلاب هر روز جلوه مينمود و تصميم گيري هاي متفاوت مقام هاي مملكتي كه برخي از آنها همانند ليبرالها و عناصر نفوذي بيگانه اهداف خاصي را دنبال ميكردند و برخي ديگر فاقد تجربه و تخصص كافي در مديريت بحران ها بودند ، باعث اقدام هايي شتاب زده به شرح زير گرديد كه اغلب آنها در كاهش توان رزمي ارتش جمهوري اسلامي ايران تاثيرفراوان داشت :
1. تقليل كاركنان پايور ثابت ارتش در رده هاي مختلف فرماندهي ( به خصوص افسران )
2. كاهش مدت خدمت سربازي از دو سال به يك سال
3. لغو قراردادهاي خريد تجهيزات و وسايل نظامي و تبديل اين قرار دادها براي خريد ابزارآلات كشاورزي و غير نظاني
4. طرح فروش تجهيزات مدرن نظامي موجود از قبيل ناوها و ناوچه هاي نيروي دريايي و هواپيماهاي اف – 14 نيروي هايي
5. متوقف نمودن طرح احداث پايگاه نظامي عظيم چابهار
6. كاهش فروش نفت
7. فراخواندن وابسته هاي نظامي ايران از كشورهاي خارجي
8. انحلال پاره اي از قسمت ها و واحدهاي نظامي ارتش
9. ....
موارد فوق بعللاوه اقدام هاي روحيه شكن گروهك هاي وابسته كه فرياد انحلال ارتش را سر ميدادند و نيز پاكسازي و تسويه حسابهاي داخلي و مشكلات ديگر كه قبلا اشارتي بدان شد مجموعا باعث گرديد توان نظامي ارتش به طور موقت كاهش پيدا كند .
ب) وضعيت نظامي ارتش بعث ، اقدامات و تحركات اين رژيم در همان زمان :
1. به راه انداختن جنگ رواني و تبليغاتي وسيع نظامي با بكار بردن واژه هاي تاريخي مثل « قادسيه »كه يادآور پيروزي مسلمانان صدر اسلام بر سپاه يزدگرد سوم ، پادشاه ساساني و افزودن كلمه صدام به آن ( قادسيه صدام )
2. افزايش بي رويه خريد تجهيزات و تسليحات پيشرفته نظامي از كشورهاي مختلف و انعقاد قرار داد هاي خريد جنگنده هاي پيشرفته فرانسوي همچون انواع ميراژها و هواپيماهاي روسي از قبيل ميگ هاي 25 و 27 و توپولوف و ... و نيز بستن قراردادهاي محرمانة ديگر در رابطه با كشورهاي توليد كننده صنايع تسليحاتي كشتار جمعي از قبيل آمريكا ، روسيه ، انگليس ، فرانسه و ديگران .
3. تقويت نيروهاي عراقي مستقر در مرزهاي ايران به نحو بارز
4. احداث پايگاههاي مرزي جديد و تقويت پايگاههاي قديمي
5. ايجاد ميدان هاي مين بسيار وسيع و ساير موانع از قبيل سنگرهاي بتوني و سيم خاردار و ...
6. احضار متولدين سالهاي 56-1955 در تاريخ 30 نوامبر 1979 ( جوانان 25 و 26 سال ) جهت خدمت احتياط
7. فراخواندن نيروهاي ذخيره ارتش عراق به خدمت
8. انتقال هواپيماهاي مسافربري و نظامي عراق به فرودگاههاي اردن و عربستان سعودي
9. انجام تغييرات در برنامه هاي آموزشي نيروهاي مسلح عراق
10. تجاوز و تهاجم به مناطق مرزي ؛ اراضي پاسگاهها ، دهات و شهر ها با آتش توپخانة زرهي و نيز بمباران هوايي
- با در نظر گرفتن مطالب گفته شده ميتوان عمق مشكلات ارتش ايران را در مقايسه با اوج قدرت ارتش سر تا پا مسلح و پر انگيزه عراق سنجيد و به شكاف و نابرابري عظيم اين دو ارتش پي برد . متاسفانه سالهاست كه در مناسبت ها ي مختلف به شرح جنگ و هشت سال دفاع مقدس پرداخته شده و در اكثر گفتمانها ، ضعف ارتش جمهوري اسلامي ايران را در مواجهه با ارتش متجاوز عراق ، آنگونه بيان مي شود كه گويي در آن روزها پر حادثه و مخاطره ، ارتش در خانه نشسته ودر برابر تجاوزات و لشكركشي اين غول بي شاخ و دم هيچ مقاومتي نكرده و به نسلي كه جنگ را نديده و به خاطر ندارد و حتي آنان كه از نزديك جنگ را لمس كرده اند چنان تداعي شده و مي شود كه نيروي نظامي ديگري بلافاصله تشكيل شده و دفع بلا نموده و ارتش عراق را متوقف و در نهايت بيرون رانده است . بدون آنكه بخواهم خداي ناكرده مثل آنان قصد تخريب و يا نه انگاشتن تاثيرات حماسه گري ها و جانبازي هاي وصف نشدني ساير نيروهارا در هشت سال دفاع مقدس داشته باشم ، به همه آنها كه در طول ساليان جنگ در سنگرهاي مختلف اعم از سنگرسازان بي سنگر جهاد سازندگي ، سپاه و بسيج فداكار و ... درود ميفرستم و دستشان را صميمانه ميبوسم اما در گلايه و دردواره از اين تفسيرهاي غير منصفانه لازم است كه به سمع دوستان جهت يادآوري برسد كه بن مايه و شاكله نيروهاي مردمي و بسيج و سپاه را هم افرادي مثل شهيد بزرگوار صياد شيرازي ، نامجو ، كلاهدوز ، اقارب پرست ، كه جملگي از فرماندهان و نيروهاي مخلص ارتش بودند طرحريزي و تشكيل داده اند . مثلا نقطه آغاز تشكيل بسيج مردمي بدينگونه بوده است : " در سال 58 بر اساس برخي قرائن و شواهد ، نشانه هايي كه خبر از وقوع حادثه اي تلخ مثل جنگ را به مشام مي رساند ، شهيد صياد شيرازي را به فكر تشكيل سازمان بسيج مردمي انداخت تا در لحظه خطر و وقوع جنگ ناخواسته بتوانند سريعا پاي كار بيايند و به كمك برادران نظامي شان در ارتش و حراست از از كشور بپردازند . با پيش بيني شهيد صياد شيرازي مبني بر اينكه جنگي بر ايران تحميل خواهد شد ، در همان سال و در شهر اصفهان افرادي مانند سروان عطاء الله شيرازي ( فــرمانده كنوني كل ارتش ج .ا.ا ) ، آقاي سالكي كه بعدها فرمانده كميته هاي انقلاب اسلامي شدند ، برادر پاسدار رحيم صفوي ( فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ) ، سروان غفراللهي كه هم اكنون رئيس بنياد تعاون ارتش مي باشد ، برنامه ريزي شد كه در بيست مسجد اصفهان اين تشكيلات را راه اندازي كنند . با سخنراني شهيد صياد شيرازي در ميدان صبحگاه مركز آموزش توپخانه اصفهان ، ظرف مدت 24 ساعت بيش از هشتصد از نيروهاي مركز آموزش توپخانه براي آموزش نظامي مردم اعلام آمادگي كردند و به اين ترتيب با تدبير شهيد صياد شيرازي هسته اوليه بسيج در اصفهان شكل گرفت و سروان عطاء الله صالحي به عنوان اولين فرمانده بسيج كه البته آن زمان به نام نيروهاي مردمي و يا داوطلب موسوم بود ، تعيين شد . اين يگان تا زمان دستور تشكيل بسيج به فرمان امام به كار خود ادامه داد و در نهايت بعد از تصويب مصوبه تشكيل سازمان بسيج مستضعفين اين سازمان به سپاه پاسداران تحويل داده شد . "
- به هر حال اينك پس از سالهاي نه چندان دور، اينگونه بي مهري ورزيدن و يكسويه خطابه خواندن ، جفاي بزرگي است كه در حق فرماندهان ، طراحان عمليات ، نيروهاي رزمنده و دلاور ارتش ظفرمند ميشود .
اگر منصفانه و با ديدي واقع بينانه به هفت روز تاريخي و سرنوشت ساز آغاز جنگ نظر شود بي ترديد شجاعت و جانفشاني هاي قهرمانان ارتش حيرت انگيزه و پر از شگفتي و اعجاب جلوه خواهد كرد . ارتش در اين روزهاي سخت و طاقت فرسا در برابر حجم سنگين و غير قابل تصور حملات ارتش پر قدرت عراق در مرزهاي آبي ، خاكي و هوايي ، به تنهايي و بدون كمك هيچ نيرويي چنان شجاعانه و پر صلابت ظاهر گرديد كه با هيچ واژه اي در توصيف نميگنجد . ارتش به تعبير امام راحل سنگ تمام گذاشت و عمق خداپرستي ، وفاداري ، ميهن دوستي و شجاعت خويش را به نمايش گذاشت . در اهميت و بزرگي پايداري مردان دلير ارتش ، به رغم افسانه سرائي ها و مستندهاي سوگيرانة صدا و سيما كه در افكار عامه تزريق ميكنند ارتش در روزهاي نخست هيچ كاري نكرده ، تنها همين نكته بس كه صدام در مصاحبه مطبوعاتي مورخه 31/6/1359 خود يعني روز آغاز تهاجم وعده مصاحبه بعدي اش را 2 روز بعد در تهران داده بود . او حتي نقشه و جغرافياي تازه اي براي نواحي جنوبي ايران ترسيم و نام هاي جديدي براي آنها انتخاب و در شمارگان وسيعي چاپ و منتشر كرده بود اما ديديم كه نيروهاي ارتش ايران با اراده اي پولادين ، عليرغم نابرابري در توان رزمي با اتكال به خداوند و نيروي نشأت گرفته از اسلام و معنويت همه وعده ها و آرزوهايش را در همان روزهاي نخست بر باد داد و روياهايش را مشوش و پريشان ساخت.
صدام مست از نشئه قدرت و پشتيباني كشورهاي بزرگ و حمايت ديگر كشورها ( حدود 90 كشور ) و مطمئن از پيروزي قاطع و قريب الوقوع ، در روز سي و يكم شهريور ماه افتخار شليك اولين گلوله به سمت ايران را در نزديكي خطوط آتش به ملك حسين پادشاه اردن داد و خود ماشه نخستين گلوله توپ را چكاند .
در غرب دزفول ارتش عراق با دو لشكر مجهز و آماده وارد عمل شدند و دو محور اصلي را مورد هدف قرار دادند : 1- از پل رميله واقع در رودخانه طيب در خاك عراق ، پاسگاه شرهاني واقع در ارتفاعات حمرين به سمت مواضع پدافندي عين خوش و سپس ادامه آن به سمت پل نادري واقع در روي رودخانه كرخه. 2- از عماره ، پاسگاه فكه به سمت مواضع پدافندي دوسلك در شرق فكه و سپس ادامه آن به سمت ارتفاعات ابوصليبي خات و شهر شوش واقع در ساحل غربي رودخانه كرخه .
نيروي هوايي عراق نيز در ساعت 13 روز سي و يكم شهريور ماه ، با اعزام 192 هواپيماي جنگنده در صد شهر بزرگ ايران شامل : تهران ، اصفهان و شيرازپرداخت . شهرهاي خرمشهر ، آبادان و اهواز ودزفول را بمباران نمودند . در دزفول پادگانهاي نظامي تيپ دو زرهي ، پايگاه هوايي و انبار مهمات ارتش زير شديدترين بمباران هوايي قرار گرفتند . و در همين زمان توپخانه هاي ارتش عراق نيز به شدت شهرهاي مرزي ايران را گلوله باران كردند . اين اقدام عراق بيشتر از جنبه رواني قابل بررسي است . با اين كار قصد ارعاب و ايجاد وحشت در سراسر ايران به خصوص رهبري ، مسئولين و فرماندهان داشت . همزمان نيروهاي زميني عراق به پاسگاههاي مرزي حمله ور شدند . تيپ هفده زرهي به عنوان جلودار لشكر و سپاه سه عراق با دو لشكر زرهي و مكانيزه به پاسگاههاي مرزي حمله ور شدند . اين هجوم ضربتي و عمليات گستردة رژيم بعث عراق مبتني بر استراتژي «جنگ پر شدت و كوتاه مدت » بود . به گمان او اين حمله شديد ، باعث ازبين رفتن نيروي هوايي و ساير نيروها و تجهيزات جنگي شده و ارادة نظاميان و مردم را از مقاومت ، مواجهه و مقابله با ارتش عراق را درهم مي شكند و سايه وحشت از صدام را در سراسر منطقه ميگستراند . به نظر مي رسد طرح اين عمليات بر اساس الگوبرداري از ارتش رژيم صهيونيستي در جنگ با عراب باشد .
اما بلافاصله پس از هجوم هوايي دشمن امام خميني (ره) با نفس اهورائي اش و بيان سخناني گرم و اميد بخش ، روحيه و اعتماد به نفس مسئولان كشوري و لشكري را تقويت فرمودند . پيام اين بود : «گمان نكند ملت ما كه دولت ايران و ارتش ايران عاجز از اين است كه جواب اين بعثي ها را بدهد . هر وقت مقتضي بشود من پيامي به ملت خواهم داد و به صدام حسين و امثال نشان خواهم داد كه اينها ، اين اذناب آمريكا قابل ذكر نيستند . ما عازم بر اين هستيم ، مصمم بر اين هستيم كه اگر چناچه عراق حد خودش را نداند و تجاوز را تكرار كند ، ما دستور بدهيم و ملت ما بسيج بشود ...آن روزي كه مسئله جدي شد به تمام اين ها به طور جد امر ميكنم كه عمل بكنند و عراق را بر سر جاي خود بنشانند ... » با اين سخنان امام ، نيروي مقتدر هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران بلافاصله – با فاصله 2 ساعت پس از اولين حمله دشمن – در بعد از ظهر 31 شهريور با اعزام چهار فروند هواپيماي جنگنده بر فراز آسمان عراق ، دو پايگاه مهم هوايي اين كشور را به نام هاي " الرشيد " و " شعبيه " آماج حملات كوبنده خود قرار دادند . خلبانان تيز پرواز و حماسه آفرين نيروي هوايي همچنين در بامداد روز يكم مهر ماه و در پاسخ به حمله هوايي روز قبل عراق با به پرواز درآوردن 200 جنگنده شكاري كه 140 فروند با پرواز بر فراز آسمان عراق ، مراكز مهم نظامي و پايگاههاي عراق را در هم كوبيدند و بر اثر اين اقدام غرور آفرين ، بخش قابل توجهي از هواپيما ها و ديگر تجهيزات عمده دفاع هوايي عراق در روي زمين منهدم و متلاشي شد و نشئگي صدام از خيال پردازيِ تصرف سه روزه و شكستن نيم ساعته كمر ارتش به خماري و عذاب طاقت فرسا تبديل شد .
محاسبات آمريكا نشان مي داد كه نيروي زميني ،هوايي و دريايي ارتش ايران كارائي و امكان مقاومت و ادامة جنگ را ندارند بنابراين صدام ميبايست ظرف مدت حداكثر سه روز جنگ را به پايان مي برد . اما عليرغم حمايت هاي بي دريغ متحدان منطقه اي عراق مثل كشورهاي اردن و كشورهاي حاشيه خليج فارس به خصوص عربستان و كويت ) و متحدان فرامنطقه اي رژيم بعثي از جمله آمريكا و شوروي و حمايت هاي لجستيكي كشورهايي چون آلمان ، فرانسه و انگليس از صدام با رشادت و جان گذشتگي نيروهاي غيرتمند ارتشي كه در پرتو رهبري هاي پر جذبه امام خميني قامت افراشته بودند ، ماشين جنگي عراق ، در همان روزهاي نخستين و هفته اول جنگ زمينگير و برآورد صدام و حاميانش بي نتيجه ماند .
با اينكه استعداد نيروهاي نظامي ايران در منطقه در مقابل نيروهاي متجاوز عراقي تنها متشكل از عناصر پراكنده لشكر 81 زرهي و تعدادي گردان و آتشبار تقويتي از عناصر گروههاي 11و 44 توپخانه و يگ گروه رزمي از عناصر تيپ 84 پياده و يك گردان از لشكر پيروز 77 خراسان كه در روز 30 شهريور وارد كرمانشاه گرديد ، بود . همچنين يگانهاي هنگ ژاندار مري قصر شيرين و ايلام نيز در پاسگاههاي مرزي مستقر بودند كه نيروي مراقبتي را تشكيل مي دادند و نسبت توان رزمي نيروهاي عراقي به توان رزمي رزمندگان ارتش ايران حدود ده به يك بود (ا حدود بيست تيپ مجهز و سازمان يافته عراق در مقابل 2 تيپ آسيب ديده و تجزيه شده ايران) . با اين حال متجاوزان بعثي بر خلاف اوهام خويش در پايان هفته اول با دادن تلفات فراوان تنها موفق شدند شهر هايي را اشغال كنند كه اغلب كوچك و برخي در حد يك بخش بود . شهر هايي مثل قصر شيزين ، نفت شهر ، سومار ، مهران ، دهلران ، موسيان و بستان اما در جبهة غرب پشت دروازهاي سر پل ذهاب و گيلانغرب ، در جبهه جنوب پشت دروازه هاي خرمشهر ، كارون ، سوسنگرد ، اهواز و در منطقه شوش و دزفول در پشت رودخانه كرخه ايستادند . لذا پس از يك هفته در جبهه جنوب نيز هدف خود را از تصرف خوزستان به تصرف خرمشهر و آبادان و حفظ نقاط اشغالي محدود كردند . بدينسان استراتژي جنگ سريع و شديدشان به جنگ بلند مدت و فرسايشي تبديل شد .
عزم و اقتدار راسخ ارتش جمهوري اسلامي ايران در همان روزهاي نخستين جنگ چنان جوي وحشت زا و جهنمي رعب انگيز در اردگاه متجاوزان بعث سايه گسترد ، كه در پايان روز ششم مهرماه صدام كه پيشتر نشئه از ترياك قدرت با توهم تكرار قادسيه ، شكستن كمر ارتش ايران ظرف نيم ساعت ، برقراري جمهوري عربستان ( خوزستان ) و در نهايت شكست سريع ورعدآساي ايران در " يوم الرعد " با نخوت و قدرت سخن فرسائي ميكرد اينك شتابزده و هراسان در يك سخنراني رسما اعلام نمود حاضر است به شرط اينكه ايران شرايط عراق را بپذيرد به جنگ خاتمه دهد و از هرگونه ميانجيگري استقبال مينمايد . گفتار صدام به وضوح بيانگر وحشت ارتش عراق از ادامه جنگ و ترس از شكست خفت بار بود . در روزهاي بعد با اعزام واحدهاي نيروي زميني به ميدان هاي نبرد و نيز روشنتر شدن حقايق و مسائل جنگ و همچنين آشناتر شدن رزمندگان خط مقدم با شرايط نبرد به تدريج وضعيت عمومي به نفع رزمندگان ارتش ايران تغيير كرد مثلا در روز هفتم يگانهاي دشمن حدود دو كيلومتر به سمت غرب عقب نشيني كردند و تعدادي از تانك ها و تجهيزات نظامي به دست رزمندگان ايران افتاد و تپه رش در محور سر پل ذهاب – گرده نو – باويسي به تصرف مجدد نيروهاي ارتش اسلام درآمد و چندين سرباز عراقي نيز به اسارت درآمدند . در روز هشتم اطلاعات واصله از تحركات دشمن نشان مي داد كه عراقي ها ماموريت آفندي را در منطقه كرمانشاه به كلي كنار گذاشته و حالت پدافندي اتخاذ نموده اند . از روز هشتم مهرماه عملا هر دو طرف متخاصم در تمام صحنة عمليات غرب به حالت پدافندي درآمدند و چنانچه نيروهاي خودي و يا دشمن حركاتي انجام مي دادند در كل صحنه عمليات نبود بلكه يك حركات محدود و موضعي بود كه آنهم عمدتا از طرف نيرو هاي مسلح جمهوري اسلامي ايران انجام ميگرفت . اين شرايط تا مهرماه 1361 كه عمليات مسلم بن عقيل توسط رزمندگان ايران اجرا گرديد به مدت دو سال ادامه داشت .
در روز دهم مهر ماه ، صدام بار ديگر پيشنهاد آتش بس داد مشروط به اينكه ايران به حقوق عراق در اروند رود و زين القوس ( زينل كش ) و ساير مناطق خشكي متعلق به عراق صريحا اعتراف كند و از سه جزيره تنگه هرمز دست بردارد . با بررسي سخنان صدام معلوم بود كه حاكم عراق در همان ده روز اول جنگ متوجه عواقب وخيم آتشي كه خود برافروخته بود گرديده و تلاش ميكند با كشاندن دولت ايران به پاي ميز مذاكره صلحي ذلت بار بر ملت ايران تحميل نمايد . اين تلاشها به نتيجه اي نرسيد و لذا صحن اصلي مبارزات به خوزستان كشيده شد و صحنه عمليات غرب از مهران تا قصر شيرين و مناطق شمالي مرز دو كشور به صورت نيمه فعال درآمد . و وضعيت نيروهاي ايراني روز به روز بهتر مي شد و نيروهاي تقويتي اعم از يگانهاي ارتش ، سپاه پاسداران و ژاندارمري از مناطق ديگر كشور وارد منطقه عمليات غرب و جنوب مي شدند .
موضوعي كه نگارنده در اين نوشتار قصد بيان و تاكيد برآن داشت ، در واقع عملكرد قابل قبول ارتش ، جهاد و جنگاوري و پايداري غير قابل وصف و فوق حد توانش در اين چند روز ابتدائي جنگ است . بدون شك اگر نقش آفريني مقتدرانه پرسنل غيور نيروي زميني ، تيز پروازان نيروي هوايي و عقابان تيزچنگال هوانيروز قهرمان تحت عنايات ويژه و امدادهاي غيبي خداوند قادر و دعاي خير امام امت و ملت شريف و قهرمان پرور نبود ، هيچ نيرويي توان مقابله و توقف و تثبيت ماشين جنگي رژيم بعث عراق و حاميان جنايت كارش را نداشت ، چه آنكه نيرويي هم جز ارتش ، در آن اوضاع و احوال در منطقه نبود ، ارتش مظلوم در آن يك هفته به سنگيني تمام هشت سال جنگ ، جانانه جنگيد و با پايداري و مقاومت شرايط را به نفع كشور عزيزمان ايران تغيير داد . ولي متاسفانه اين روزهاي سرنوشت ساز و دلاورمردي هاي ارتش در مقالات ، نطق ها و اظهار و نظرهاي متفاوتي كه ايراد ميگردد ، سهوا و يا عمدأ به شكلي ديگر بيان ميشودكه اين ظلمي نابخشودني و جفايي بزرگ به قهرمانان جنگ و سربازاني است كه بي ادعا و با خلوص به وطن خدمت نمودند ، باشد كه رزوي پرده برافتد تا حقايق پشت پرده ، دل دردمند و روح حماسه ، قهرمانان ديني و ملي ارتش عشق را التيام بخشد .
آنچه كه اين قهرمانان وطن در عرصه جنگ تحميلي و دفاع مقدس انجام دادند هرگز از خاطره ها نخواهد رفت و در قلب تاريخ جاودانه ثبت و ماندگار مي ماند و پشتوانه اي خواهد بود از مجاهدت دلير مردان صحنه هاي نبرد براي آيندگان تا به تاريخ افتخار آفرين و غرور انگيز مليت خويش ببالند و آيندة خويش را سرافرازانه بسازند .
با درود فراوان به ارواح طيبه همه شهداي طريق عزت و رهپويان صراط ولايت
منابع :
1- كتاب ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس / جلد 1 و5 / انتشارات سازمان عقيدتي سياسي آجا
2- نگاهي به كارنامه دفاعي – نظامي جمهوري اسلامي ايران نوشته سرتيپ دوم ناصر شهلايي .
3- سخن آشنا / متن سخنراني امير سرتيپ آراسته در تحليلي كوتاه از دفاع مقدس و بيان خاطراتي از شهيد سپهبد علي صصياد شيرازي / تنظيم كننده علي اعواني / نشرآجا
4- گل علي بابايي / ريشه هاي جنگ /ويژه نامه هفته دفاع مقدس / روزنامه همشهري / شهريور 1386
5- سلسله مقالات هشت سال دفاع مقدس
6- آرشيو سازمان عقيدتي سياسي آجا
جلوه هاي اقتدار ارتش در روزهاي سرنوشت ساز آغاز جنگ تحميلي
- با گذشت سه دهه از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران وبيست و هشت سال از شروع جنگ تحميلي توسط استكبار جهاني به سركردگي آمريكا ، هر سال در هفته دفاع مقدس ، دريچه هايي " نو " از شكوه و عظمت ملت و ارتش قدرتمند جمهوري اسلامي ايران در برابر ديدگانمان پديدار مي شود .
- اگر چه ، روزهاي پر افتخار و حماسه هاي جاويد دلاور مردان ارتش جمهوري اسلامي ايران درپيوند با مردم و به ثمر رساندن انقلاب اسلامي و سالهاي دفاع مقدس ، جلوه هاي ماندگار اين مقطع از تاريخ است اما وفاداري ، غيرتمندي ، معرفت ، شجاعت ، عشق ، ايثار و ايمان دلاور مردان ارتش كه همگان را به حيرت افكند و تمام نقشه ها و برآوردهاي دشمن را با ناكامي تمام روبرو ساخت ، آنسوي ديگر سكه پر ارج و قرب ارتش پر صلابت حزب الله است ، نيرو قدرتي كه به نيم قرن ديكتاتوري پهلوي ها پايان داد ، همان نيرو و انگيزه مقاومتي بي سابقه ، بي بديل و حماسه ساز در تاريخ رقم زد كه متأسفانه در غبار روزگار سهواً و يا تعمدا زنگار بست كه بسياري از حقايق و وقايع اش تا مرز وارونگي تجلي نمود و دل رزمندگان دليري كه هفت روز تنها با لطف حق و دعاي خير رهبر جانانه و دليرانه در برابر هجوم سنگين و وحشتناك ارتش بعث صبر و مقاومت نمودند را شكسته و موجب مظلوميت روز افزون ارتش مردمي در برابر اذهان مخاطبا ن عامه گرديده است ..
- در اين نوشتار ، نگارنده ضمن ارج نهادن بر سلحشوري و فداكاريهاي جاويد و ماندگار برادران و همرزمان بسيج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه كارنامه درخشانشان در پيشگاه خداوند و نزد مردم نمايان و آشكار است ، سعي دارد در حد بضاعت قلم ، ضمن اشاراتي كوتاه به نقش ارزنده و تاثيرگذار ارتش در سقوط رژيم ستم شاهي ، درخشش و شور آفريني نيروهاي مخلص ، مردمي ، وفادار و بي ادعا ارتش مكتبي و محمدي جمهوري اسلامي ايران را در توقف و تثبيت ماشين جنگي رژيم بعث عراق در هفت روز نخست جنگ آنهم در شرايط نابسامان اوضاع كشور ، بيان كند .
- ارتش جمهوري اسلامي ايران تنها نيروي مسلح و قوه قهريه اي است كه در طول تاريخ با فهم مظلوميت و حقانيت مردم در برابر رژيم ستمگر حاكم دست به انتخاب زده و با هوشمندي و درايت ، سمت و سوي حقيقيت و درستي را برگزيد .
- پيوستن ارتش به صفوف مردم در انقلاب پنجاه و هفت خود به تنهايي اعجازي به بزرگي و عظمت يك انقلاب بود . ارتش ايران كه قبل از پيروزي انقلاب ، از قدرتمند ترين ، مجرب ترين و آموزش ديده ترين ارتش هاي خاورميانه به شمار مي رفت و نقطه اتكا و قوت قلب و تنها پايگاه امن و مستحكم شاه و طرفدارانش محسوب ميگرديد بر خلاف انتظار همه نظريه پردازان انقلاب و سردمداران جور و سلطه به يكباره از شاه فاصله گرفت و به سيل خروشان ملت بپاخاسته پيوست و نشان داد كه ارتش ايران بر خلاف همه نيروهاي نظامي جهان ، ارتشي متدين ، مردمي ، هوشمند و انتخابگر است . ارتشي كه در اوج قدرت و مكنت و داشتن جايگاهي ويژه و امكانات رفاهي و مادي سرشار ، از زندگي مرفه ، بي دغدغه و آسوده اي برخوردار بود به ناگاه خردمندانه و مدبرانه خدمت در حاكميت توحيد و براي مردم و وطن را بر اطاعت طاغوت و بندگي اجانب با همه لذائذ و رفاه مادي اش ترجيح داد و همچون حُر لشكر يزيد به كاروان شوق و راهيان نور وپيوست و جهان را به شگفتي و حيرت واداشت . حادثه اي كه در هيچ كجاي جهان سابقه نداشت .
- ارتش ها اصولا عامل ثبات و حفظ وضع موجودند و در تمامي انقلاب ها تا آخرين لحظه رو در روي مردم خويش ايستاده اند و بي پروا از گلوله باران و قتل عام مردم به حراست از حكومت و رژيم حاكم پرداخته اند . ارتش هاي جوامع ديگر به عنوان نيروي بازدارنده و سركوبگر همواره سد راه انقلاب ها بوده اند و تحولات اجتماعي و سياسي خويش را با مشكل و مانع مواجه كرده اند و لذا در همه انقلاب هاي پيروز ، اولين و مهمترين اقدام حاكميت ، درهم شكستن ارتش و ايجاد نيروهاي مسلح جديد بوده است . در اين ميان ارتش مردمي ايران وقتي خود را در برابر حقانيت و مظلوميت مردم خويش ديد با نظام سلطه و تبعيض و ستم درافتاد و به قافله نور پيوست و بدينسان سقوط رژيم ستمشاهي را تضمين و سرعت بخشيد و ديديم كه به محض پيوستن ارتش به انقلاب در كوتاهترين زمان انقلاب اسلامي رقم خورد . آشكارا و بدون شك رمز اين پيوستگي و انتخاب هوشمندانه را بايد در هدايت و رهبريهاي پيامبر گونه بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران حضرت امام خميني رحمه الله عليه جستجو نمود .
- بر اين اساس نقش ستودني و انكار ناپذير ارتش در پيروزي انقلاب ، وجه ممتاز و برجسته اين قوا از ساير ارتش هاي جهان است كه باعث گرديده چون نگيني درخشان درپهنة آسمان آبي ايران بدرخشد و دژي مستحكم و بازويي قدرتمند براي نظام جمهوري اسلامي و ولي امر مسلمين جهان و فرماندهي معظم كل قوا تجلي نمايد .
- پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز ارتش عليرغم تمام كاستي ها ، فتنه ها و مشكلات فراوان ديگر رسالت خود دانست كه با مديريت بحران ها و فرونشاندن آشوب ها ، موقعيت نظام جمهوري اسلامي ايران را تثبيت كند و كشتي انقلاب را در اقيانوس متلاطم اختلافها ، بحران ها ، سهم خواهي و اغتشاش آفريني هاي گروههاي داخلي با هوشياري به ساحل امن و ثبات نشاند .
- استكبار جهاني كه پس از پيروزي انقلاب ، منافع خود را در منطقه از دسته رفته ميديد از هر فرصتي بهره جست و هر ترفندي بكاربست تا نهال نوپاي انقلاب را به ضعف و نابودي كشاند . دشمن به استفاده از عناصر و عوامل خود به ايجاد جو رعب و ناامني ، آشوب هاي محلي و درگيري هاي قومي و فرقه اي به ويژه در مناطق مرزي همت نمود گسترده ترين فعاليت گروههاي مخالف در مناطق كرد نشين اتفاق افتاد . در اوايل اسفند هزار و سيصد وپنجاه و هفت ، تنها هشت روز پس از پيروزي ، عوامل ضد انقلاب به پادگان تيپ مهاباد حمله كردند تا به زعم خويش مهاباد را تحت كنترل در آورده و با تجهيز خود به سلاح و مهمات ، مناطق تحت اشغال خود را توسعه بخشند . پادگان مهاباد كه تعداد زيادي از نيروهايش مثل ديگر پادگانها و مراكز نظامي در جريان انقلاب براي پيوستن به صفوف مردم يگان خود را ترك نموده و هنوز برنگشته بودند در حمله منافقان ، عده اي از افراد باقيمانده اش شهيد شدند و تجهيزات پادگان از جمله هيجده دستگاه تانك ام -47 ، سي و شش قبضه توپ 105 ميليمتري به دست مهاجمان ضد انقلاب به غارت برده شد .
- بلواي سنندج در 27 اسفند 1357 ، بلواي نقده در 31 فروردين 58 ، درگيري هاي مريوان در 23 تير ماه 1358 و بحران پاوه در 20 مرداد 58 از ديگر تلاشهاي مذبوحانه و خرابكارانه دو حزب مطرح كومله و دمكرات كردستان بود كه با ائتلاف احزاب سياسي چپ گراي فعال در تمام كشور و حمايت و پشتيباني كشورهاي مخالف نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران از جمله آمريكا و عراق ايجاد شده بود در برخي ديگر از شهرها مثل گنبد ( اسفند 57 ) يا خوزستان ( خرداد58 ) نيز چنين آشوب هايي تحت عنوان خودمختاري و استقلال طلبي وجود داشت .
- اگر چه بخش بسيار قليلي از فرماندهان و عناصر طاغوتي ارتش كه به علت اعمال جنايتكارانه خود پايگاهي در ميان ارتش و مردم نداشتند و بقاي خود را در نابودي انقلاب مي ديدند ، توطئه چيني كرده و كودتاي نوژه را طراحي نمودند كه افشا و با شكست مواجه شد و متاسفانه همين موضوع بدون در نظر گرفتن ساير فعاليت ها و تلاشهاي بي وقفه عمدة نيروهاي مومن و مجاهد ارتش با بزرگنمائي تمام و برجسته سازي موذيانة برخي ، موجب بي اعتمادي و كم توجهي مسئولين وقت به ارتش گرديد ، اما در سويي ديگر بخش اعظم نيروهاي ارتش در حال دفاع از استقلال كشور بودند و تمام تمركز و فعاليت خود را معطوف به آزاد سازي مناطق اشغالي و آرام ساختن اين مناطق و پاكسازي از لوث وجود منافقان و ضد انقلابيون داشتند . مدارك فراواني دال بر تحت فشار بودن ارتش توسط برخي سياستمداران ناپخته كه ماموريت ها و انجام وظيفه ارتش را با ديدي نامطمئن به مسلخ برده ، محكوم ميكردند و انحلال ارتش را فرياد مي زدند وجود دارد كه مظلوميت ارتش را بسان مظلوميت شهيد بهشتي در اوايل انقلاب نشان مي دهد ، با اين حال ارتش با درايت ، صبر و حوصله همه تهمت ها و توطئه ها را به عشق رضايت و حمايت رهبر كبير شان و وطن در آستانه جنگ و مردم بي دفاع تحمل نمود و به رسالت خود فعالانه و مسئولانه ادامه داد ، هر گونه خطري را به جان مي خريد اما امام و وطن و مردم خويش را بي قوا رها نكرد . ترور سپهبد شهيد ولي قرني ، اولين رئيس ستاد مشترك ارتش را نيز در همين راستا مي شود تحليل كرد .
- استكبار جهاني كه از تلاشهاي فراوان خود اعم از براه انداختن آشوب هاي داخلي ، ترور ، كودتا ، حركت هاي تجزيه طلبانه و ... طُرفي نبسته بود ، فعاليت هاي براندازانه خود را در جبهه اي ديگر با تحريك رژيم بعث عراق براي حمله و تجاوز به خاك ايران ، آغاز و پيگيري كرد .
- صدام ، ديكتاتور بعث عراق كه پس از استعفاي حسن البكر تازه به قدرت رسيده بود براي تثبيت خود و قدرت نمائي در منطقه ، مخصوصا كسب زعامت و رهبري اعراب و زهر چشم گرفتن دولتهاي عرب همواره مترصد فرصتي بود تا به اهداف جاه طلبانه و توسعه طلبانه اش جامعه عمل بپوشد . از سويي صدام قرارداد 1975 الجزاير را - كه اسناد تصويبي آنها در تاريخ 22 ژوئن 1976 بين طرفين مبادله و معاهدات مذكور از همان تاريخ لازم الاجرا گرديد و بر اساس آن مرزهاي آبي و زميني مشخص و دو دولت متعهد گرديدند كه در مرزهاي خود كنترل دقيق و موثر به منظور دفع هر گونه رخنه و نفوذ كه جنبه خرابكارانه داشته باشد ، اعمال كنند – تحقيري براي خود مي پنداشت و نفرت و كينه ايران و ايرانيان را در سينه مي پروراند ، لذا متعاقب پيروزي انقلاب اسلامي ، از هم پاشيدن رژيم شاهنشاهي و بوجود آمدن اوضاع و احوال متشنج و بي سامان نيروهاي نظامي ايران را فرصتي مغتنم يافت تا به آرزوهاي خود جامه عمل بپوشد و خلاء قدرت ناشي از سقوط شاه را در منطقه خليج فارس پر نموده و نقش رهبري اعراب را به بهانه دفاع و گسترش آرمانهاي ناسيوناليسم عرب احراز كند .
- استكبار جهاني و در راس آن آمريكاي جنايتكار پس از شكست مفتضحانه در صحراي طبس و سرنگوني لشكريان اش به منقار ابابيل بلا و شن هاي روان سخت برآشفته بود تمام تلاش و كوشش خود را در برافروختن جنگي تمام عيار عليه انقلاب اسلامي مردم ايران بكار بست ، چون فضا را مساعد يافت و صدام را تشنه قدرت ، اين وحشي تكريتي را به آغاز تجاوز مسلحانه به خاك ايران تشويق و ترغيب نمود . برژينسكي مشاورامنيت ملي جيمي كارتر و فرمانده عمليات ثبات زدائي از ايران طي ملاقاتي كه در تيرماه 59 تحت تدابير شديد امنيتي و بطور سري با صدام حسين در مرز دو كشور اردن و عراق داشت وعده داد كه از عراق كاملا حمايت مي كند و به تفهيم اين امر پرداخت كه آمريكا با آرزوي رهبري عراق در شط العرب ! ( اروند رود ) و برقراري يك جمهوري عربستان در اين منطقه ( استان خوزستان ) مخالفت ندارد . در 14 مرداد1359 صدام در رأس يك هيأت بلند پاية عراقي به منظور شركت در اجلاس سران «اتحاديه عرب» عازم شهر طائف محل برپايي اجلاس در عربستان سعودي شد ، بر اساس نوشته مجله فرانسه زبان« ژون آفريك » كه در خصوص مسائل پشت پرده اين اجلاس مينويسد : « روز پنجم اوت 1980 ، زمامداران عربستان در جريان برپايي اجلاس طائف و هنگام استقبال از صدام ، در يك ماه و نيم مانده به شروع جنگ ، هديه اي شاهانه به وي اعطا نمودند . اين هديه ، گزارش تهيه شده توسط سرويس هاي اطلاعاتي C.I.A و D.I.A بود كه به تفصيل اوضاع اقتصادي ، اجتماعي و نظامي ايران تشريح شده است . در اين اسناد واقعيات دقيقي از وضعيت ارتش ايران ، استعداد نفرات ، مواضع و تجهيزات قابل بهره برداري و نيز اطلاعات متنوع ديگر كه بسيار حساس و محرمانه بود به صدام حسين اهدا شد . خلاصه نقشه يك تهاجم كامل » . صدام در برگشت از اين اجلاس با اطمينان و انگيزه اي سرشار بلافاصله ارتش خود را سازماندهي و به منطقه اعزام كرد و تحركات نظامي و مهندسي وسيعي را در مجاورت مرزهاي جنوبي و غربي ايران آغاز نمود .
- سرانجام ساعت دو بعد از ظهر روز سي و يكم شهريور سال 1359 ، ديكتاتور بعث عراق شخصا در « بعقوبه» حاضر گرديد و با نخوت و غروري وصف نشدني به صورت نمادين ماشه نخستين گلوله توپ كه به سوي مواضع ايران هدفگيري شده بود را چكاند و تهاجم بعث عراق به خاك ايران اسلامي با رمز « يوم الرعد » و نام « قادسيه صدام » آغاز شد .
- براي درك بهتر چگونگي سازمان رزم و دفاع دو كشور ، وضعيت و شرايط ارتش ايران و قواي متجاوز در آغاز جنگ به اختصار چنين تشريح ميگردد :
الف ) وضعيت ارتش جمهوري اسلامي ايران :
جمهوري اسلامي ايران كه نخستين روزهاي پيروزي را ميگذراند بعلت مشكلات و مسائل فراواني كه در تلاطم انقلاب هر روز جلوه مينمود و تصميم گيري هاي متفاوت مقام هاي مملكتي كه برخي از آنها همانند ليبرالها و عناصر نفوذي بيگانه اهداف خاصي را دنبال ميكردند و برخي ديگر فاقد تجربه و تخصص كافي در مديريت بحران ها بودند ، باعث اقدام هايي شتاب زده به شرح زير گرديد كه اغلب آنها در كاهش توان رزمي ارتش جمهوري اسلامي ايران تاثيرفراوان داشت :
1. تقليل كاركنان پايور ثابت ارتش در رده هاي مختلف فرماندهي ( به خصوص افسران )
2. كاهش مدت خدمت سربازي از دو سال به يك سال
3. لغو قراردادهاي خريد تجهيزات و وسايل نظامي و تبديل اين قرار دادها براي خريد ابزارآلات كشاورزي و غير نظاني
4. طرح فروش تجهيزات مدرن نظامي موجود از قبيل ناوها و ناوچه هاي نيروي دريايي و هواپيماهاي اف – 14 نيروي هايي
5. متوقف نمودن طرح احداث پايگاه نظامي عظيم چابهار
6. كاهش فروش نفت
7. فراخواندن وابسته هاي نظامي ايران از كشورهاي خارجي
8. انحلال پاره اي از قسمت ها و واحدهاي نظامي ارتش
9. ....
موارد فوق بعللاوه اقدام هاي روحيه شكن گروهك هاي وابسته كه فرياد انحلال ارتش را سر ميدادند و نيز پاكسازي و تسويه حسابهاي داخلي و مشكلات ديگر كه قبلا اشارتي بدان شد مجموعا باعث گرديد توان نظامي ارتش به طور موقت كاهش پيدا كند .
ب) وضعيت نظامي ارتش بعث ، اقدامات و تحركات اين رژيم در همان زمان :
1. به راه انداختن جنگ رواني و تبليغاتي وسيع نظامي با بكار بردن واژه هاي تاريخي مثل « قادسيه »كه يادآور پيروزي مسلمانان صدر اسلام بر سپاه يزدگرد سوم ، پادشاه ساساني و افزودن كلمه صدام به آن ( قادسيه صدام )
2. افزايش بي رويه خريد تجهيزات و تسليحات پيشرفته نظامي از كشورهاي مختلف و انعقاد قرار داد هاي خريد جنگنده هاي پيشرفته فرانسوي همچون انواع ميراژها و هواپيماهاي روسي از قبيل ميگ هاي 25 و 27 و توپولوف و ... و نيز بستن قراردادهاي محرمانة ديگر در رابطه با كشورهاي توليد كننده صنايع تسليحاتي كشتار جمعي از قبيل آمريكا ، روسيه ، انگليس ، فرانسه و ديگران .
3. تقويت نيروهاي عراقي مستقر در مرزهاي ايران به نحو بارز
4. احداث پايگاههاي مرزي جديد و تقويت پايگاههاي قديمي
5. ايجاد ميدان هاي مين بسيار وسيع و ساير موانع از قبيل سنگرهاي بتوني و سيم خاردار و ...
6. احضار متولدين سالهاي 56-1955 در تاريخ 30 نوامبر 1979 ( جوانان 25 و 26 سال ) جهت خدمت احتياط
7. فراخواندن نيروهاي ذخيره ارتش عراق به خدمت
8. انتقال هواپيماهاي مسافربري و نظامي عراق به فرودگاههاي اردن و عربستان سعودي
9. انجام تغييرات در برنامه هاي آموزشي نيروهاي مسلح عراق
10. تجاوز و تهاجم به مناطق مرزي ؛ اراضي پاسگاهها ، دهات و شهر ها با آتش توپخانة زرهي و نيز بمباران هوايي
- با در نظر گرفتن مطالب گفته شده ميتوان عمق مشكلات ارتش ايران را در مقايسه با اوج قدرت ارتش سر تا پا مسلح و پر انگيزه عراق سنجيد و به شكاف و نابرابري عظيم اين دو ارتش پي برد . متاسفانه سالهاست كه در مناسبت ها ي مختلف به شرح جنگ و هشت سال دفاع مقدس پرداخته شده و در اكثر گفتمانها ، ضعف ارتش جمهوري اسلامي ايران را در مواجهه با ارتش متجاوز عراق ، آنگونه بيان مي شود كه گويي در آن روزها پر حادثه و مخاطره ، ارتش در خانه نشسته ودر برابر تجاوزات و لشكركشي اين غول بي شاخ و دم هيچ مقاومتي نكرده و به نسلي كه جنگ را نديده و به خاطر ندارد و حتي آنان كه از نزديك جنگ را لمس كرده اند چنان تداعي شده و مي شود كه نيروي نظامي ديگري بلافاصله تشكيل شده و دفع بلا نموده و ارتش عراق را متوقف و در نهايت بيرون رانده است . بدون آنكه بخواهم خداي ناكرده مثل آنان قصد تخريب و يا نه انگاشتن تاثيرات حماسه گري ها و جانبازي هاي وصف نشدني ساير نيروهارا در هشت سال دفاع مقدس داشته باشم ، به همه آنها كه در طول ساليان جنگ در سنگرهاي مختلف اعم از سنگرسازان بي سنگر جهاد سازندگي ، سپاه و بسيج فداكار و ... درود ميفرستم و دستشان را صميمانه ميبوسم اما در گلايه و دردواره از اين تفسيرهاي غير منصفانه لازم است كه به سمع دوستان جهت يادآوري برسد كه بن مايه و شاكله نيروهاي مردمي و بسيج و سپاه را هم افرادي مثل شهيد بزرگوار صياد شيرازي ، نامجو ، كلاهدوز ، اقارب پرست ، كه جملگي از فرماندهان و نيروهاي مخلص ارتش بودند طرحريزي و تشكيل داده اند . مثلا نقطه آغاز تشكيل بسيج مردمي بدينگونه بوده است : " در سال 58 بر اساس برخي قرائن و شواهد ، نشانه هايي كه خبر از وقوع حادثه اي تلخ مثل جنگ را به مشام مي رساند ، شهيد صياد شيرازي را به فكر تشكيل سازمان بسيج مردمي انداخت تا در لحظه خطر و وقوع جنگ ناخواسته بتوانند سريعا پاي كار بيايند و به كمك برادران نظامي شان در ارتش و حراست از از كشور بپردازند . با پيش بيني شهيد صياد شيرازي مبني بر اينكه جنگي بر ايران تحميل خواهد شد ، در همان سال و در شهر اصفهان افرادي مانند سروان عطاء الله شيرازي ( فــرمانده كنوني كل ارتش ج .ا.ا ) ، آقاي سالكي كه بعدها فرمانده كميته هاي انقلاب اسلامي شدند ، برادر پاسدار رحيم صفوي ( فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ) ، سروان غفراللهي كه هم اكنون رئيس بنياد تعاون ارتش مي باشد ، برنامه ريزي شد كه در بيست مسجد اصفهان اين تشكيلات را راه اندازي كنند . با سخنراني شهيد صياد شيرازي در ميدان صبحگاه مركز آموزش توپخانه اصفهان ، ظرف مدت 24 ساعت بيش از هشتصد از نيروهاي مركز آموزش توپخانه براي آموزش نظامي مردم اعلام آمادگي كردند و به اين ترتيب با تدبير شهيد صياد شيرازي هسته اوليه بسيج در اصفهان شكل گرفت و سروان عطاء الله صالحي به عنوان اولين فرمانده بسيج كه البته آن زمان به نام نيروهاي مردمي و يا داوطلب موسوم بود ، تعيين شد . اين يگان تا زمان دستور تشكيل بسيج به فرمان امام به كار خود ادامه داد و در نهايت بعد از تصويب مصوبه تشكيل سازمان بسيج مستضعفين اين سازمان به سپاه پاسداران تحويل داده شد . "
- به هر حال اينك پس از سالهاي نه چندان دور، اينگونه بي مهري ورزيدن و يكسويه خطابه خواندن ، جفاي بزرگي است كه در حق فرماندهان ، طراحان عمليات ، نيروهاي رزمنده و دلاور ارتش ظفرمند ميشود .
اگر منصفانه و با ديدي واقع بينانه به هفت روز تاريخي و سرنوشت ساز آغاز جنگ نظر شود بي ترديد شجاعت و جانفشاني هاي قهرمانان ارتش حيرت انگيزه و پر از شگفتي و اعجاب جلوه خواهد كرد . ارتش در اين روزهاي سخت و طاقت فرسا در برابر حجم سنگين و غير قابل تصور حملات ارتش پر قدرت عراق در مرزهاي آبي ، خاكي و هوايي ، به تنهايي و بدون كمك هيچ نيرويي چنان شجاعانه و پر صلابت ظاهر گرديد كه با هيچ واژه اي در توصيف نميگنجد . ارتش به تعبير امام راحل سنگ تمام گذاشت و عمق خداپرستي ، وفاداري ، ميهن دوستي و شجاعت خويش را به نمايش گذاشت . در اهميت و بزرگي پايداري مردان دلير ارتش ، به رغم افسانه سرائي ها و مستندهاي سوگيرانة صدا و سيما كه در افكار عامه تزريق ميكنند ارتش در روزهاي نخست هيچ كاري نكرده ، تنها همين نكته بس كه صدام در مصاحبه مطبوعاتي مورخه 31/6/1359 خود يعني روز آغاز تهاجم وعده مصاحبه بعدي اش را 2 روز بعد در تهران داده بود . او حتي نقشه و جغرافياي تازه اي براي نواحي جنوبي ايران ترسيم و نام هاي جديدي براي آنها انتخاب و در شمارگان وسيعي چاپ و منتشر كرده بود اما ديديم كه نيروهاي ارتش ايران با اراده اي پولادين ، عليرغم نابرابري در توان رزمي با اتكال به خداوند و نيروي نشأت گرفته از اسلام و معنويت همه وعده ها و آرزوهايش را در همان روزهاي نخست بر باد داد و روياهايش را مشوش و پريشان ساخت.
صدام مست از نشئه قدرت و پشتيباني كشورهاي بزرگ و حمايت ديگر كشورها ( حدود 90 كشور ) و مطمئن از پيروزي قاطع و قريب الوقوع ، در روز سي و يكم شهريور ماه افتخار شليك اولين گلوله به سمت ايران را در نزديكي خطوط آتش به ملك حسين پادشاه اردن داد و خود ماشه نخستين گلوله توپ را چكاند .
در غرب دزفول ارتش عراق با دو لشكر مجهز و آماده وارد عمل شدند و دو محور اصلي را مورد هدف قرار دادند : 1- از پل رميله واقع در رودخانه طيب در خاك عراق ، پاسگاه شرهاني واقع در ارتفاعات حمرين به سمت مواضع پدافندي عين خوش و سپس ادامه آن به سمت پل نادري واقع در روي رودخانه كرخه. 2- از عماره ، پاسگاه فكه به سمت مواضع پدافندي دوسلك در شرق فكه و سپس ادامه آن به سمت ارتفاعات ابوصليبي خات و شهر شوش واقع در ساحل غربي رودخانه كرخه .
نيروي هوايي عراق نيز در ساعت 13 روز سي و يكم شهريور ماه ، با اعزام 192 هواپيماي جنگنده در صد شهر بزرگ ايران شامل : تهران ، اصفهان و شيرازپرداخت . شهرهاي خرمشهر ، آبادان و اهواز ودزفول را بمباران نمودند . در دزفول پادگانهاي نظامي تيپ دو زرهي ، پايگاه هوايي و انبار مهمات ارتش زير شديدترين بمباران هوايي قرار گرفتند . و در همين زمان توپخانه هاي ارتش عراق نيز به شدت شهرهاي مرزي ايران را گلوله باران كردند . اين اقدام عراق بيشتر از جنبه رواني قابل بررسي است . با اين كار قصد ارعاب و ايجاد وحشت در سراسر ايران به خصوص رهبري ، مسئولين و فرماندهان داشت . همزمان نيروهاي زميني عراق به پاسگاههاي مرزي حمله ور شدند . تيپ هفده زرهي به عنوان جلودار لشكر و سپاه سه عراق با دو لشكر زرهي و مكانيزه به پاسگاههاي مرزي حمله ور شدند . اين هجوم ضربتي و عمليات گستردة رژيم بعث عراق مبتني بر استراتژي «جنگ پر شدت و كوتاه مدت » بود . به گمان او اين حمله شديد ، باعث ازبين رفتن نيروي هوايي و ساير نيروها و تجهيزات جنگي شده و ارادة نظاميان و مردم را از مقاومت ، مواجهه و مقابله با ارتش عراق را درهم مي شكند و سايه وحشت از صدام را در سراسر منطقه ميگستراند . به نظر مي رسد طرح اين عمليات بر اساس الگوبرداري از ارتش رژيم صهيونيستي در جنگ با عراب باشد .
اما بلافاصله پس از هجوم هوايي دشمن امام خميني (ره) با نفس اهورائي اش و بيان سخناني گرم و اميد بخش ، روحيه و اعتماد به نفس مسئولان كشوري و لشكري را تقويت فرمودند . پيام اين بود : «گمان نكند ملت ما كه دولت ايران و ارتش ايران عاجز از اين است كه جواب اين بعثي ها را بدهد . هر وقت مقتضي بشود من پيامي به ملت خواهم داد و به صدام حسين و امثال نشان خواهم داد كه اينها ، اين اذناب آمريكا قابل ذكر نيستند . ما عازم بر اين هستيم ، مصمم بر اين هستيم كه اگر چناچه عراق حد خودش را نداند و تجاوز را تكرار كند ، ما دستور بدهيم و ملت ما بسيج بشود ...آن روزي كه مسئله جدي شد به تمام اين ها به طور جد امر ميكنم كه عمل بكنند و عراق را بر سر جاي خود بنشانند ... » با اين سخنان امام ، نيروي مقتدر هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران بلافاصله – با فاصله 2 ساعت پس از اولين حمله دشمن – در بعد از ظهر 31 شهريور با اعزام چهار فروند هواپيماي جنگنده بر فراز آسمان عراق ، دو پايگاه مهم هوايي اين كشور را به نام هاي " الرشيد " و " شعبيه " آماج حملات كوبنده خود قرار دادند . خلبانان تيز پرواز و حماسه آفرين نيروي هوايي همچنين در بامداد روز يكم مهر ماه و در پاسخ به حمله هوايي روز قبل عراق با به پرواز درآوردن 200 جنگنده شكاري كه 140 فروند با پرواز بر فراز آسمان عراق ، مراكز مهم نظامي و پايگاههاي عراق را در هم كوبيدند و بر اثر اين اقدام غرور آفرين ، بخش قابل توجهي از هواپيما ها و ديگر تجهيزات عمده دفاع هوايي عراق در روي زمين منهدم و متلاشي شد و نشئگي صدام از خيال پردازيِ تصرف سه روزه و شكستن نيم ساعته كمر ارتش به خماري و عذاب طاقت فرسا تبديل شد .
محاسبات آمريكا نشان مي داد كه نيروي زميني ،هوايي و دريايي ارتش ايران كارائي و امكان مقاومت و ادامة جنگ را ندارند بنابراين صدام ميبايست ظرف مدت حداكثر سه روز جنگ را به پايان مي برد . اما عليرغم حمايت هاي بي دريغ متحدان منطقه اي عراق مثل كشورهاي اردن و كشورهاي حاشيه خليج فارس به خصوص عربستان و كويت ) و متحدان فرامنطقه اي رژيم بعثي از جمله آمريكا و شوروي و حمايت هاي لجستيكي كشورهايي چون آلمان ، فرانسه و انگليس از صدام با رشادت و جان گذشتگي نيروهاي غيرتمند ارتشي كه در پرتو رهبري هاي پر جذبه امام خميني قامت افراشته بودند ، ماشين جنگي عراق ، در همان روزهاي نخستين و هفته اول جنگ زمينگير و برآورد صدام و حاميانش بي نتيجه ماند .
با اينكه استعداد نيروهاي نظامي ايران در منطقه در مقابل نيروهاي متجاوز عراقي تنها متشكل از عناصر پراكنده لشكر 81 زرهي و تعدادي گردان و آتشبار تقويتي از عناصر گروههاي 11و 44 توپخانه و يگ گروه رزمي از عناصر تيپ 84 پياده و يك گردان از لشكر پيروز 77 خراسان كه در روز 30 شهريور وارد كرمانشاه گرديد ، بود . همچنين يگانهاي هنگ ژاندار مري قصر شيرين و ايلام نيز در پاسگاههاي مرزي مستقر بودند كه نيروي مراقبتي را تشكيل مي دادند و نسبت توان رزمي نيروهاي عراقي به توان رزمي رزمندگان ارتش ايران حدود ده به يك بود (ا حدود بيست تيپ مجهز و سازمان يافته عراق در مقابل 2 تيپ آسيب ديده و تجزيه شده ايران) . با اين حال متجاوزان بعثي بر خلاف اوهام خويش در پايان هفته اول با دادن تلفات فراوان تنها موفق شدند شهر هايي را اشغال كنند كه اغلب كوچك و برخي در حد يك بخش بود . شهر هايي مثل قصر شيزين ، نفت شهر ، سومار ، مهران ، دهلران ، موسيان و بستان اما در جبهة غرب پشت دروازهاي سر پل ذهاب و گيلانغرب ، در جبهه جنوب پشت دروازه هاي خرمشهر ، كارون ، سوسنگرد ، اهواز و در منطقه شوش و دزفول در پشت رودخانه كرخه ايستادند . لذا پس از يك هفته در جبهه جنوب نيز هدف خود را از تصرف خوزستان به تصرف خرمشهر و آبادان و حفظ نقاط اشغالي محدود كردند . بدينسان استراتژي جنگ سريع و شديدشان به جنگ بلند مدت و فرسايشي تبديل شد .
عزم و اقتدار راسخ ارتش جمهوري اسلامي ايران در همان روزهاي نخستين جنگ چنان جوي وحشت زا و جهنمي رعب انگيز در اردگاه متجاوزان بعث سايه گسترد ، كه در پايان روز ششم مهرماه صدام كه پيشتر نشئه از ترياك قدرت با توهم تكرار قادسيه ، شكستن كمر ارتش ايران ظرف نيم ساعت ، برقراري جمهوري عربستان ( خوزستان ) و در نهايت شكست سريع ورعدآساي ايران در " يوم الرعد " با نخوت و قدرت سخن فرسائي ميكرد اينك شتابزده و هراسان در يك سخنراني رسما اعلام نمود حاضر است به شرط اينكه ايران شرايط عراق را بپذيرد به جنگ خاتمه دهد و از هرگونه ميانجيگري استقبال مينمايد . گفتار صدام به وضوح بيانگر وحشت ارتش عراق از ادامه جنگ و ترس از شكست خفت بار بود . در روزهاي بعد با اعزام واحدهاي نيروي زميني به ميدان هاي نبرد و نيز روشنتر شدن حقايق و مسائل جنگ و همچنين آشناتر شدن رزمندگان خط مقدم با شرايط نبرد به تدريج وضعيت عمومي به نفع رزمندگان ارتش ايران تغيير كرد مثلا در روز هفتم يگانهاي دشمن حدود دو كيلومتر به سمت غرب عقب نشيني كردند و تعدادي از تانك ها و تجهيزات نظامي به دست رزمندگان ايران افتاد و تپه رش در محور سر پل ذهاب – گرده نو – باويسي به تصرف مجدد نيروهاي ارتش اسلام درآمد و چندين سرباز عراقي نيز به اسارت درآمدند . در روز هشتم اطلاعات واصله از تحركات دشمن نشان مي داد كه عراقي ها ماموريت آفندي را در منطقه كرمانشاه به كلي كنار گذاشته و حالت پدافندي اتخاذ نموده اند . از روز هشتم مهرماه عملا هر دو طرف متخاصم در تمام صحنة عمليات غرب به حالت پدافندي درآمدند و چنانچه نيروهاي خودي و يا دشمن حركاتي انجام مي دادند در كل صحنه عمليات نبود بلكه يك حركات محدود و موضعي بود كه آنهم عمدتا از طرف نيرو هاي مسلح جمهوري اسلامي ايران انجام ميگرفت . اين شرايط تا مهرماه 1361 كه عمليات مسلم بن عقيل توسط رزمندگان ايران اجرا گرديد به مدت دو سال ادامه داشت .
در روز دهم مهر ماه ، صدام بار ديگر پيشنهاد آتش بس داد مشروط به اينكه ايران به حقوق عراق در اروند رود و زين القوس ( زينل كش ) و ساير مناطق خشكي متعلق به عراق صريحا اعتراف كند و از سه جزيره تنگه هرمز دست بردارد . با بررسي سخنان صدام معلوم بود كه حاكم عراق در همان ده روز اول جنگ متوجه عواقب وخيم آتشي كه خود برافروخته بود گرديده و تلاش ميكند با كشاندن دولت ايران به پاي ميز مذاكره صلحي ذلت بار بر ملت ايران تحميل نمايد . اين تلاشها به نتيجه اي نرسيد و لذا صحن اصلي مبارزات به خوزستان كشيده شد و صحنه عمليات غرب از مهران تا قصر شيرين و مناطق شمالي مرز دو كشور به صورت نيمه فعال درآمد . و وضعيت نيروهاي ايراني روز به روز بهتر مي شد و نيروهاي تقويتي اعم از يگانهاي ارتش ، سپاه پاسداران و ژاندارمري از مناطق ديگر كشور وارد منطقه عمليات غرب و جنوب مي شدند .
موضوعي كه نگارنده در اين نوشتار قصد بيان و تاكيد برآن داشت ، در واقع عملكرد قابل قبول ارتش ، جهاد و جنگاوري و پايداري غير قابل وصف و فوق حد توانش در اين چند روز ابتدائي جنگ است . بدون شك اگر نقش آفريني مقتدرانه پرسنل غيور نيروي زميني ، تيز پروازان نيروي هوايي و عقابان تيزچنگال هوانيروز قهرمان تحت عنايات ويژه و امدادهاي غيبي خداوند قادر و دعاي خير امام امت و ملت شريف و قهرمان پرور نبود ، هيچ نيرويي توان مقابله و توقف و تثبيت ماشين جنگي رژيم بعث عراق و حاميان جنايت كارش را نداشت ، چه آنكه نيرويي هم جز ارتش ، در آن اوضاع و احوال در منطقه نبود ، ارتش مظلوم در آن يك هفته به سنگيني تمام هشت سال جنگ ، جانانه جنگيد و با پايداري و مقاومت شرايط را به نفع كشور عزيزمان ايران تغيير داد . ولي متاسفانه اين روزهاي سرنوشت ساز و دلاورمردي هاي ارتش در مقالات ، نطق ها و اظهار و نظرهاي متفاوتي كه ايراد ميگردد ، سهوا و يا عمدأ به شكلي ديگر بيان ميشودكه اين ظلمي نابخشودني و جفايي بزرگ به قهرمانان جنگ و سربازاني است كه بي ادعا و با خلوص به وطن خدمت نمودند ، باشد كه رزوي پرده برافتد تا حقايق پشت پرده ، دل دردمند و روح حماسه ، قهرمانان ديني و ملي ارتش عشق را التيام بخشد .
آنچه كه اين قهرمانان وطن در عرصه جنگ تحميلي و دفاع مقدس انجام دادند هرگز از خاطره ها نخواهد رفت و در قلب تاريخ جاودانه ثبت و ماندگار مي ماند و پشتوانه اي خواهد بود از مجاهدت دلير مردان صحنه هاي نبرد براي آيندگان تا به تاريخ افتخار آفرين و غرور انگيز مليت خويش ببالند و آيندة خويش را سرافرازانه بسازند .
با درود فراوان به ارواح طيبه همه شهداي طريق عزت و رهپويان صراط ولايت
منابع :
1- كتاب ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس / جلد 1 و5 / انتشارات سازمان عقيدتي سياسي آجا
2- نگاهي به كارنامه دفاعي – نظامي جمهوري اسلامي ايران نوشته سرتيپ دوم ناصر شهلايي .
3- سخن آشنا / متن سخنراني امير سرتيپ آراسته در تحليلي كوتاه از دفاع مقدس و بيان خاطراتي از شهيد سپهبد علي صصياد شيرازي / تنظيم كننده علي اعواني / نشرآجا
4- گل علي بابايي / ريشه هاي جنگ /ويژه نامه هفته دفاع مقدس / روزنامه همشهري / شهريور 1386
5- سلسله مقالات هشت سال دفاع مقدس
6- آرشيو سازمان عقيدتي سياسي آجا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر