در جهان خشك و بي رنگ كنوني همه چيز بوي بسياران ميدهد . زيبا هر آن چيزي است كه بسياران زيبا بدانند و زشت هم آن چيزي است كه بسياران زشت ببينند . در اين ميان اما ، رسانه ها فرمانروايان بسياران هستند و البته بسيار پسند . رسانه ها رنگارنگ اند اما تهي از رنگ . در طلوع تمدن نوين ، عصري كه ما به آن عصر اطلاعات و ارتباطات ناميده اند، انسان بيش از هر چيز ديگر از عناصر اطلاعاتي و ارتباطي بهره ميگيرد و تاثير ميپذيرد . امروزه رسانه هاي گروهي در تمامي كشورها نقش حساسي ايفا ميكنند و اين نقش بويژه در زمينه ارتباطات سياسي از حساسيت و اهميت بيشتري برخوردار است . زيرا ارتباط فرايند اساسي است كه گروههاي سياسي از طريق آن شكل ميگيرند و مي كوشند در خط مشي عمومي اثر بگذارند . در واقع ارتباط فرايند بنيادي است كه اقدام سياسي و تعرض سياسي از طريق آن شكل ميگيرد . واژه ارتباط به معناي سهيم شدن در انديشه ديگران ، تفاهم و در نهايت اشتراك فكر است . « اشتراك فكر » صرفا به معناي فرستادن و يا دريافت پيام نيست ، پيام بايد از سوي هريك از طرفين ، پذيرفته ، بازشناسي و مورد استفاده قرارگيرد . ارتباط همواره داراي خصيصه اي دو سويه است و فرستادن پيام به صورت يكطرفه به فرستنده امروزه فاقد وجه ارتباطي است . ارتباط به عنوان ابتدايي ترين نوع رابطه در بسياري از موارد احساسات را متاثر ميكند و گرايشها و تاثيرات رواني را به وجود مي آورد . به ويژه در عصري كه به تعبير مك لوهان و الوين تافلر به عصر تمدن الكترونيك معروف شده و با ورود فناوري ها و تكنولوژي هاي گسترده ارتباطي نظير ؛روزنامه ، راديو ، تلويزيون ، ماهواره ، اينترنت ، كامپيوتر و ... به همه زواياي يك جامعه و حريم گروههاي اجتماعي ، موجبات آگاهي و نگرشهاي سياسي را فراهم آورده است . سيستم امواج و تصوير ، حد و مرز زماني و مكاني را در نورديده و باعث تغييرات غيرقابل پيش بيني در همه عرصه ها و جوامع شده است . بديهي است در اين اوضاع و احوال اين صاحبان شبكه هاي ارتباطي هستند كه قدرتمندان روزگارند . قدرتمندان ، تنها امپراطوران بي چون و چراي ارتباطي و اطلاعاتي هستند . اينان در واقع مركز ثقل قدرتند . گردانندگان و صاحبان تكنولوژي هاي ارتباطي و اطلاعاتي در حقيقت اداره كنندگان مغزها نيز هستند ؛ آنها با خلق ماهرانه پيامها و آموزش و هدايت و جهت دهي و قالب سازي افكار عمومي ، باعث پديد آمدن گرايشها و باور هاي " نو" و در نتيجه رفتارها و كنشهاي جديد ، آنگونه كه ميپسندند مي شوند . كوتاه آنكه اگر در گذشته سياستهاي ملي جايگاه ارتباطات را مشخص ميكرد اما اينك اين ارتباطات است كه جايگاه سياست را مشخص و معلوم ميكنند ، امروزه هر تصميمي كه فارغ از سيستم اطلاعاتي و ارتباطي انجام گيرد ، به صورت بحران در خواهد آمد . زيرا فرايند ارتباطات در جوامع مختلف آن چنان گسترده و همه جانبه است كه شهروندان تنها دريافت كننده نيستند .
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر